به عنوان یک فرد غیر بومی، درک و تسلط بر واژگان بیشتر یه درک شما از آن زبان بسیار کمک می کند. یادگیری واژگان جدید در قالب دسته بندی های مختلف این مسیر را هموار تر می کند. یکی از این دستهها که امروز یاد میگیرید، واژگان مربوط به اشکال است. در این مقاله، من شما را با برخی از اصطلاحات رایج مرتبط با اشکال آشنا خواهم کرد که میتواند مهارتهای نوشتاری و گفتاری شما را تقویت کند. با ما تا پایان مقاله همراه باشید.
واژگان اشکال پایه
برای یادگیری زبان انگلیسی، درک اشکال پایه اهمیت زیادی دارد. این اشکال پایهای برای توصیف بسیاری از اشیاء در زندگی روزمره شما هستند.
کلمه (انگلیسی) | تلفظ فارسی | معنی فارسی |
Circle | سِرکل | دایره |
Triangle | ترای اَنگِل | مثلث |
Square | اِسکوئِر | مربع |
Rectangle | رِکتَنْگِل | مستطیل |
Polygon | پُلی گان | چندضلعی |
با یادگیری این اصطلاحات پایه، میتوانید اشیاء مختلفی را در زندگی روزمره به درستی توصیف کنید. تمرین کنید، زیرا این اصطلاحات در طول یادگیری زبان انگلیسی شما زیاد به کار خواهند آمد.
مهندس به انگلیسی (آقا و خانم مهندس ، مخفف و عبارات مربوط)
واژگان پیشرفتهی اشکال
زمانی که با اشکال پایهای راحت شدید، آموختن واژگان پیشرفتهی اشکال میتواند مهارت زبانی شما را بهبود بخشد. این اصطلاحات به شما کمک میکنند تا اشیاء و ساختارهای پیچیدهتر را توصیف کنید.
می خوای کل این سایت توی جیبت باشه؟ توی اپلیکیشن آموزشی چرب زبان، هرررر زبانی رو جوری یاد میگیری که تو هیچ کلاس آموزشی یا پک دیگه ای نه دیدی نه شنیدی! در کمترین زمان زبان مدنظرتو مثل بلبل حرف بزن!
کلمه (انگلیسی) | تلفظ فارسی | معنی فارسی |
Ellipse | اِلیپْس | بیضی |
Parallelogram | پارالِلوگْرام | متوازیالأضلاع |
Rhombus | رامبِس | لوزی |
Trapezoid | ترَپِزویْد | ذوزنقه |
Pentagon | پِنْتَگون | پنجضلعی |
Cube | کیوب | مکعب |
Cylinder | سیلِندِر | استوانه |
Sphere | اسفیر | کره |
Cone | کُن | مخروط |
Hexagon | هِکسَگون | ششضلعی |
Octagon | اُکتَگون | هشتضلعی |
Pyramid | پیرَمید | هرم |
درک این اشکال مختلف به شما کمک میکند توصیفهای دقیقتری از اشیاء و اشکال ارائه دهید. به یاد داشته باشید که با تمرین این کلمات، آنها را به بخشی طبیعی از دایرهی واژگان انگلیسی خود تبدیل کنید.
مشتق به انگلیسی و 20 واژه کاربردی مرتبط با آن در ریاضیات
اصطلاحات هندسی
علاوه بر نامهای خاص اشکال، اصطلاحات هندسی مهمی نیز وجود دارند که فهم شما را از ویژگیهای اشکال تقویت میکنند. این اصطلاحات برای توضیح خصوصیات و ویژگیهای تمام اشکال به کار میروند.
- رأس (Vertex): نقطهای که در آن دو خط یا لبه به هم میرسند و یک زاویه تشکیل میدهند؛ در هندسه برای تعریف گوشههای اشکال استفاده میشود.
- لبه (Edge): یک خط مستقیم که دو رأس در یک چندضلعی را به هم متصل میکند؛ این اصطلاح اغلب برای اشکال دوبعدی و سهبعدی به کار میرود.
- زاویه (Angle): فضایی که بین دو خط یا سطح برخوردکننده در نقطهی برخوردشان ایجاد میشود.
- زاویه قائم (Right Angle): زاویهای که دقیقاً ۹۰ درجه است. وقتی دو خط یک زاویه قائم تشکیل دهند، به آنها عمود بر یکدیگر گفته میشود.
- زاویه تند (Acute Angle): زاویهای که کمتر از ۹۰ درجه است. این زاویه از زاویهی قائم کوچکتر است و معمولاً در مثلثها دیده میشود.
- زاویه باز (Obtuse Angle): زاویهای که بیشتر از ۹۰ درجه و کمتر از ۱۸۰ درجه است. این زاویه از زاویهی قائم بزرگتر است و معمولاً در اشکالی مانند لوزی دیده میشود.
- زاویه مستقیم (Straight Angle): زاویهای که دقیقاً ۱۸۰ درجه است. این زاویه به شکل یک خط مستقیم ظاهر میشود. وقتی دو شعاع با هم تراز باشند، زاویهای مستقیم تشکیل میدهند.
- تقارن (Symmetry): وقتی دو شکل در صورت چرخش، جابهجایی یا وارونه شدن، شبیه به هم باقی بمانند. این اصطلاح اغلب برای توصیف اشیاء متقارن و متوازن به کار میرود.
کلمه (انگلیسی) | تلفظ فارسی |
Vertex | وِرتکس |
Edge | اِج |
Angle | اَنگل |
Right Angle | رایت اَنگل |
Acute Angle | اکیوت اَنگل |
Obtuse Angle | آبتیوس اَنگل |
Straight Angle | استرِیت اَنگل |
Symmetry | سیمِتری |
با یادگیری این اصطلاحات هندسی، نهتنها دایره واژگان خود را گسترش میدهید، بلکه به درک قوانین حاکم بر اشکال مختلف نیز پی میبرید. این کلمات را در مکالمات خود به کار بگیرید تا به بخشی طبیعی از زبان انگلیسی شما تبدیل شوند.
مکمل این مطلب: معادل 100 علامت و اصطلاحات ریاضی
اشکال در زندگی روزمره
زبان انگلیسی پر از اصطلاحات و عبارات است که از انواع اشکال استفاده میکنند. در اینجا چند نمونه که ممکن است در مکالمات روزمره با آنها برخورد کنید آورده شده است:
- Roundabout: یک مکان دایرهای که در آن سه یا چند جاده به هم میرسند؛ در بحثهای مرتبط با ترافیک و حملونقل استفاده میشود. (فلکه)
- Square meal: یک وعده غذایی کامل و متعادل؛ معمولاً در گفتگوهای مربوط به غذا به کار میرود.
- Circle the wagons: به معنای متحد شدن در دفاع از یک هدف مشترک؛ اغلب در بحثهای تجاری یا سیاسی استفاده میشود.
- Back to square one: به معنای شروع دوباره از ابتدا پس از یک شکست یا مشکل. این عبارت احتمالاً از بازی مار و پله آمده است که در آن افتادن روی مار شما را به نقطه شروع بازمیگرداند.
- Go around in circles: به معنای انجام دادن یا صحبت کردن دربارهی یک چیز تکراری بدون پیشرفت. این اصطلاح معمولاً در مورد گفتگوها یا جلساتی به کار میرود که در آنها پیشرفتی حاصل نمیشود.
- Square peg in a round hole: اشاره به فرد یا چیزی که در یک موقعیت یا نقش خاص جای نمیگیرد. این عبارت از چالش تلاش برای قرار دادن یک شیء مربعی در یک سوراخ دایرهای گرفته شده است.
- Circle the drain: این اصطلاح به معنای افت تدریجی یا کاهش چیزی است که احتمالاً به پایان یا حذف آن منجر میشود. اغلب در مورد کسبوکارها، پروژهها یا حتی سلامت شخصی به کار میرود.
این اصطلاحات و عبارات نمایانگر زبان مجازی انگلیسی هستند. با یادگیری بیشتر، متوجه خواهید شد که این عبارات در موقعیتهای مختلف ظاهر میشوند و به مکالمات شما رنگ و عمق میبخشند.
اینا هم به کارتون میان: علوم کامپیوتر/مهندسی کامپیوتر و اصطلاحات کامپیوتر
نتیجهگیری
یادگیری نام اشکال در زبان انگلیسی نهتنها مهارتهای زبانی شما را بهبود میبخشد، بلکه به شما کمک میکند تا جهان اطراف خود را بهتر درک کرده و توصیف کنید. به یاد داشته باشید که تمرین باعث تسلط میشود؛ بنابراین از این کلمات جدید در مکالمات روزانهی خود استفاده کنید. چه دربارهی معماری، غذا یا حتی بسکتبال صحبت کنید، قطعاً برای واژگان جدیدتان کاربرد خواهید یافت.