ممکن است کمی طول بکشد تا بتوانید شبیه یک آلمانی واقعی صحبت کنید. به هر حال، بلد بودن چند جمله کوتاه ترغیب تان می کند بیشتر به این زبان علاقه مند شوید.
هیچ کس نمی گوید که یادگیری آلمانی سخت است، اما ممکن است از پس درک کلمات مرکب، چهار حالت و گرامر پیچیده این زبان به خوبی بر بیایید ولی خیلی راحت هم به اشتباه بیفتید . در چنین مواقعی قابل درک است اگر بخواهید به جای یادگیری دستور زبان و نحو، چند جمله یا عبارت را حفظ کنید. ما برای این منظور چند جمله کوتاه آلمانی را به همراه معنای فارسی شان در اختیارتان قرار داده ایم تا از آن ها بهره ببرید.
عبارات آلمانی که به دردتان می خورند
1-Ich habe ein schlechtes Gewissen
معنا: من عذاب وجدان دارم.
این یکی از اولین عباراتی بود که توسط یک آلمانی زبان به من آموخته شد. اگر شما هم مثل من در مورد تنبلی در یادگیری زبان عذاب وجدان دارید، می توانید آن را به آلمانی بگویید.
می خوای کل این سایت توی جیبت باشه؟ توی اپلیکیشن آموزش زبان آلمانی چرب زبان، آلمانی رو جوری یاد میگیری که تو هیچ کلاس آموزشی یا پک دیگه ای نه دیدی نه شنیدی! در کمترین زمان آلمانی مثل بلبل حرف بزن!
2- Schauen wir mal und dann sehen wir schon.
معنا: خواهیم دید و بعدش را هم خواهیم دید.
اگر یک مهمانی می روید اما مطمئن نیستید که می خواهید بمانید یا در مورد آینده یک رابطه جدید مطمئن نیستید و یا نمی دانید نتیجه یک مسابقه فوتبال چه میشود، برای این که قضاوت بی جا نکرده باشید از این عبارت استفاده می کنید. یک چیزی شبیه ” جوجه را آخر پاییز می شمرند ” ما ایرانی ها است.
3- Es kommt darauf an.
معنا: بستگی دارد
هر چه قدر جمله قبلی طولانی بود ، این یکی برای دادن پاسخ طفره آمیز و غیر قطعی کاربرد دارد.
برای یادگیری زبان آلمانی: دانلود کتاب، داستانهای کوتاه و رمان آلمانی برای همه
4- Du bist eine beleidigte Leberwurst.
معنا : شما آدم اخمو و گوشت تلخی هستید.
این عبارت را از شریک آلمانی ام یاد گرفتم. به صورت تحت الفظی یعنی ” شما مثل یک سوسیس بدمزه هستید ” که در واقع از آن بد عنقی طرف مقابل برداشت می شود.
5-Doch!
معنا : ولی! اما!
هیچ کلمه انگلیسی واحدی وجود ندارد که تمام معنای doch را یکجا در خودش جای داده باشد.
در یک ترکیب ربطی، Doch مثل “اما” یا ” هنوز ” عمل می کند (بنابراین اساسا یک کلمه برای پر کردن مکث به حساب می آید). در واقع یک جمله کامل آلمانی را در خودش جای داده است. به طور مثال فرض کنید ما با هم در یک قطار هستیم. شما فکر می کنید دیر شده اما من این طور فکر نمی کنم. شما رو به من می کنید و می گویید: ما به موقع نمی رسیم، نه؟ من پاسخ می دهم “Doch!”. پاسخ من با حرفهای تان تناقض دارد و من فکر می کنم ما به موقع به مقصد می رسیم. اطلاعات بسیار زیادی در این کلمه کوچک قرار گرفته است . یا مثلا اگر کنار زمین فوتبال باشید Dochرا خیلی از زبان بچه هایی که مشغول بازی هستند، می شنوید.
6- Die spinnen doch!
معنی: آن ها دیوانه هستند.
اگر می خواهید مثل یک آلمانی اصیل حرف بزنید، باید اطلاعات تان درباره Doch را کامل کنید. وقتی ملوانان قدیمی مجبور بودند گره های طناب های ضخیم یک کشتی را باز کنند. این کار واقعا سخت که آن ها را به مهمل گویی وادار می کرد. امروزه Spinnen به کسی که از روی بی عقلی حرف می زند، به کار برده می شود. این عبارت را می توان برای همه موارد و رفتارهایی که به نظر شما غیر منطقی است هم به کار برد، این یکی از آن عبارات آلمانی است که وقتی کسی چیز را با شما گران حساب می کند از آن استفاده می کنید.
7-Das ist doch verrückt.
معنا: این دیوانگی است.
از این عبارت وقتی فکر می کنید کاری احمقانه یا غیر منطقی است، استفاده می شود. مثل عبارت قبلی، در اینجا هم doch برای تاکید است.
8-Ich freue mich darauf, dich/euch/Sie wiederzusehen.
معنا: خوشحالم که دوباره شما/ تو را دوباره می بینم.
اگر خیلی وقت است دوستان، اقوام و آشنایان تان را ندیده اید، از این عبارت استفاده کنید. معمولا در دید و بازدیدها و دورهمی های کریسمس و اعیاد کاربرد دارد .
9-Bis zum nächsten Mal!
معنا : تا دفعه بعد!
برای اینکه به سبکی مدرن تر خداحافظی کنید و چیزی جز tschüss که قدیمی و ساده است گفته باشید، از این عبارت استفاده می کنید.
10-Komm(t) gut nach Hause.
معنا: به سلامت به خانه برسی (برسید).
به کار بردن این عبارت روشی محبت آمیز برای بدرقه کردن یک شخص است . و هنگام خداحافظی با یک دوست بعد از قرار کافه هم کاربرد دارد. علاوه بر این ها وقتی یکی از عزیزان تان قصد دارد از مسیر طولانی به خانه اش برگردد، استفاده می شود.
11-Jetzt haben wir den Salat.
معنا: حالا ما توی دردسر بزرگی هستیم.
اگر هشداری داده اید اما به آن توجهی نشده، دچار دردسر خواهید شد. مثلا ممکن است در محل کار خودتان یا یکی از همکاران تان خراب کاری کرده و درگیر شرایط بدی شده باشید. یا حتی یک مسافرت کاری فوری برای تان پیش آمده اما سر بزنگاه می فهمید که ویزای تان منقضی شده است. در چینین شرایطی می توانید از این جمله استفاده کنید.
12- Unwissenheit schützt vor Strafe nicht.
معنا: ندانستن سپری برای مجازات نیست.
بسته به اینکه چه کاری انجام دادید و درگیر چه مخمصه ای شده باشید ، ممکن است این عبارت را خطاب به خودتان بشنوید. ندانستن و بی اطلاعی توجیه خوبی نیست و شما را از مجازات در امان نگاه نمی دارد.
13-Im Großen und Ganzen…
معنا: در کل/ معمولا . . .
این عبارت برای شروع یک جمله عالی است. در مواقعی هم که همه جوانب یک چیز در نظر گرفته می شود یا به طور کلی در موردش صحبت می شود، کاربرد دارد.
حتما دانلود کنید: آموزش زبان آلمانی با ۱۰۰ درس رایگان (صفر تا صد+جزوه)
14-Ich habe keinen Bock.
معنا: میل ندارم / دوست ندارم
در کل کلمه Bock به معنای ” قوچ ” است، اما این Bock از کلمه رومی bokh که به معنای “اشتیاق” است (نسخه های مشابهی از این کلمه در یونانی ، لهستانی و روسی هم وجود دارد) گرفته شده است. مهم نیست که کار پیشنهادی چه باشد، وقتی هیچ اشتیاقی برای آن ندارید، اراده یا حسی برای شروع و ادامه آن هم نخواهید داشت. از طرف دیگر ، این عبارت نشان می دهد شما کاملا نا امید هستید!
15- Frohes Fest!
معنا: عید / تعطیلات مبارک!
این عبارت، یک روش قدیمی و ساده برای آرزو کردن تعطیلاتی پرنشاط برای همه است.
16-Mal den Teufel nicht an die Wand!
معنا: بد بین نباش، نفوس بد نزن.
اگر شنیدید که کسی در مورد اتفاقی انرژی منفی می دهد، به او هشدار دهید که به قول آلمانی ها تصویر شیطان را روی دیوار نقاشی نکند یا به قول خودمان نفوس بد نزند. نظر بد ممکن است یک فاجعه واقعی را به همراه داشته باشد!
آلمانی |
ترجمه فارسی |
Jetzt geht’s um die Wurst |
همه یا هیچ چیز |
Du bist auf dem Holzweg |
کاملا در اشتباه هستی. |
Mir stehen die Haare zu Berge |
مو به تنم سیخ شد. |
Ich versteh nur Bahnhof |
نمی فهمم چه می گویی. |
Tut mir leid, aber mein Englisch ist under aller Sau |
متاسفم، اما انگلیسی ام بدتر است. |
Ich glaub, ich spinner |
فکر کنم دیوانه شده ام. |
Den Teufel werd ich tun! |
من آن کار را نخواهم کرد! |
Komm schon, spring über deinen Schatten |
از منطقه امنت بیرون بیا. |
Du gehts mir tierisch auf den Keks |
تو به شدت روی اعصاب هستی / اعصابم را خورد می کنی. |
Holla die Waidfee |
خب، غیر منتظره است. |
Ich seh schwarz für dich |
من آینده یا اتفاقات خوبی را پیش رویت نمی بینم. |
Du bist so ein Angsthase |
تو به راحتی وحشت کردی / ترسانده شدی. |
Sie ticken doch ganz nicht richtig |
تو احمق هستی. |
Du hast nicht mehr alle Tassen im Schrank |
تو دیوانه هستی. |
Du hast doch einen Vogel |
تو دیوانه هستی. |
Sie hatten einen Kreislaufzusammenbruch |
او غش کرد. |
Ich falle aus allen Wolken |
انتظار این را نداشتم. |
Niemand kann mir das Wasser reichen |
هیچکس بهتر از من نیست. |
Du bist das Gelbe vom Ei |
تو همان چیزی هستی که در جستجویش هستم. |
Es laûft mir eiskalt den Rücken runter |
زهره ترک شدم. |
Ich bin fuchsteufelswild |
من واقعل دیوانه هستم. |
Das macht mir so schnell keiner nach |
هیچ کس به این راحتی آن را کپی نخواهد کرد. |
Nun haben wir den Salat |
از ماست که بر ماست / همان چیزی که لایقش هستیم سرمان آمد. |
Du kannst Mir den Buckel runter rutschen |
تنهایم بگذار/ از اینجا برو بیرون. |
Mein lieber Herr Gesangsverein |
شگفت انگیز/ تاثیرگذار |
Das geht ab wie Schmitz Katze |
به سرعت بالا می رود. |
Ich lach mich kaputt |
فکر کنم دارید با من شوخی می کنید. |
Du kommst in Teufelsküche |
تو توی دردسر بزرگی افتادی. |
Das Motiv heiligt die Mittel |
همه چیز مثل یک بازی است اگر به اندازه کافی شجاع باشی. |
Ich mach mich aus dem Staub |
من عازمم / دارم می روم. |
Du hast nen Sprung in der Schüssel |
تو دیوانه هستی. |
Nun sitzen wir hier in der Tinte |
تو توی دردسر افتادی. |
Nun ist der Ofen aus |
همه چیز تمام شد. انتظار چیز دیگری نمی رود. |
Ich hab jetzt echt de Nase voll |
خسته شدم ( برای ابراز نارضایتی ). |
Du Glüchspilz |
خیلی خوش شانسی. |
Ich krieg die Krise |
دارم دیوانه می شوم. |
Du bist ein Erbsenzähler |
تو خیلی تیزبین هستی. |
Totgesagte leben länger |
به این زودی آن را کنار نگذار/ صرف نظر نکن. |
Ich steh auf dem Schlauch |
نمی دانم چه قرار است بشود. |
Alles für die Katz’ |
همه برای هیچی. |
Mir fällt ein Stein vom Herzen |
من خاطر جمع هستم / راحتم. |
Nun schlägt’s aber dreizehn |
کافی است. |
Das passt auf keine Kuhhaut |
دروغهایت باور نکردنی است. |
Darauf kannst du Gift nehmen |
من سر آن شرط می بندم. |
Du hast mir keinen Meter weitergeholfen |
توصیه تو به دردم نمی خورد. |
Da guckst du dumm aus der Wäsche |
انتظارش را نداشتی، نه؟ |
Da wird er Hund ind er Pfanne verrückt |
باورنکردنی است. |
Leg einen Zahn drauf |
عجله کن / فرزتر باش. |
Klapp zu, Affe tot |
همین ! |
در ادامه حتما بخوانید: 100 جمله عاشقانه به زبان آلمانی