آیا دنبال اصطلاحات و واژگان مربوط به موسیقی در زبان انگلیسی هستید و دلتان می خواهد آنها را یاد بگیرید؟ پس جای کاملا درستی آمده اید! ما اینجا مجموعه کاملی از واژگان و اصطلاحات دنیای موسیقی به زبان انگلیسی آماده کرده ایم که به شما کمک می کنند درک بهتری از تاریخ موسیقی کلاسیک و نحوه آهنگسازی قطعات آنها داشته باشید.
A
Accelerando (کلمه ایتالیایی به معنای تند شدن) تند شدن تدریجی و کم کم آهنگ
Adagio (کلمه ایتالیایی به معنای آرام): به این معنی که موسیقی باید به آرامی اجرا شود. قطعه Barber’s Adagio (موسیقیدان آمریکایی) مثال درخشانی در این رابطه است.
Allegro (کلمه ایتالیایی به معنای پرشور و سرزنده): به این معنی که موسیقی باید پر شور و زنده اجرا شود. موسیقی شاد و سرزنده. قطعه موسیقی آغازین یا پیش درآمد William Tell overture اثر روسینی نمونه ای از این اصطلاح است.
می خوای کل این سایت توی جیبت باشه؟ توی اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی چرب زبان، انگلیسی رو جوری یاد میگیری که تو هیچ کلاس آموزشی یا پک دیگه ای نه دیدی نه شنیدی! در کمترین زمان انگلیسی مثل بلبل حرف بزن!
Andante (کلمه ایتالیایی مترادف قدم زدن): به این معنی که موسیقی باید نسبتاً ملایم مانند قدم زدن و نه خیلی سریع یا آهسته نواخته شود.
Aria: آریا آهنگی است که عموماً برای توصیف قطعه موسیقی آوازی در اپرا استفاده می شود.
Atonal: موزیکی که هیچ نت ثابتی ندارد. این تکنیک در بسیاری از موسیقی های قرن بیستم شنیده می شود. آهنگ سازان مکتب دوم وین از تونالیته (atonality) برای بسیاری از آثار خود استفاده کردند.
B
Ballad: از واژه عامیانه «ballare» در زبان لاتین به معنی رقصیدن گرفته شده است. اثری به شکل رقص همراه با تقلیدی از یک آهنگ محلی با ساختار روایی یا داستانی.
Bar: خطوطی است عمود بر خطوط حامل برای علامت گذاری یک آهنگ به چند بخش که هر کدام از بخش ها از تعدادی ضرب آهنگ تشکیل شده است.
Barcarolle: آهنگی که هنگام قایق رانی خوانده شود و به نوعی اشاره به ترانه هایی که توسط گوندولیست ها (gondoliers) یا همان قایقران ها در ونیز خوانده می شد، دارد. شوپِن (Chopin)، مِندِلسون (Mendelssohn)، فوره (Fauré) و اوفِنباخ (Offenbach) همگی آثار خود را با الهام از این مدل آهنگ نوشتند.
Baritone: صدای آواز مردانه در محدوده میانه. صدای جرالد فینلی (Gerald Finley) یک نمونه باریتون (Baritone) در دنیا است.
Baroque: موسیقی باروک دوره ای در هنر و موسیقی در حدود سال های 1600 تا 1750 است. آهنگ سازان این موسیقی شامل مونته وِردی (Monteverdi)، پِرسل (Purcell)، رامو (Rameau)، باخ (Bach)، ویوالدی (Vivaldi) و جرج فِردریک هندل (Handel) هستند.
Basso Contino (کلمه ایتالیایی به معنای بیس مداوم): فرمی از خط بیس که در موسیقی دوره باروک استفاده می شد. معمولاً با اعداد نشان داده می شود که این اعداد مشخص می کنند از چه نوع آکوردی می توان استفاده کرد، در نتیجه نوازنده Contino می تواند خطوط (آهنگ) را زیباتر کند. کنسرت های براندنبرگ باخ (Bach’s Brandenburg) نمونه خوبی برای توصیف این اصطلاح است.
Berceuse: لالایی. آهنگی آرام و یکنواخت. لالایی معروف شوپن نمونه خوبی برای این اصطلاح است.
Bolero: نوعی موسیقی رقص اسپانیایی. معروفترین نمونه آن قطعه بولِرو اثر راوِل (Ravel) است.
C
Cadence: دو آکورد پایانی یک قطعه که نوعی «تاکید» را در انتهای یک جمله موسیقی نشان می دهد. این ضرباهنگ (Cadence) می تواند نشان دهد که جمله موسیقی تمام نشده است یا اینکه با علامت «full-stop» به معنی «نقطه» پایان موسیقی باشد.
Cantata: یک گروه کُر که از ترکیب تک خوانی با همراهی سازهای موسیقی (معمولاً ارکستر) استفاده می کند. یک Cantata عموماً یک اجرای طولانی است که از ترکیب تک خوانی با همراهی انواع سازها تشکیل شده است. متون مورد استفاده ممکن است مذهبی یا سکولار باشند. برخی Cantata ها از تک خوانی هایی بدون گروه کر و سرود استفاده می کنند. برای مثال می توانید به کانتاتای دلنواز شماره 140 باخ (Wachet Auf) گوش دهید.
Capriccio (واژه ایتالیایی به معنای تغییر آنی): یک قطعه موسیقی آزاد با ضرب نشاط آور که معمولاً کوتاه است. اثر کاپریس ایتالیایی (capriccio italien) چایکوفسکی (Tchaikovsky)، حس و حال خوبی را از شنیدن این قطعه منتقل می کند.
Chanson (واژه فرانسوی به معنای آواز): یک آهنگ فرانسوی مربوط به دوران قرون وسطی تا قرن بیستم.
Chorale: نوعی آواز و سرود جمعی در کلیسای لوتران (Lutheran) (یکی از فرقه های پروتستان). به طور کلی موسیقی در آکورد بلوک نواخته می شود. مشهورترین Chorales توسط باخ نوشته شده است.
Chord: به اجرای صدای دو یا چند نت موسیقی به طور هم زمان آکورد گفته می شود.
Chromatic: نت هایی که به مقیاس دیاتونیک (diatonic) تعلق ندارند. به عنوان مثال در گام C ماژور (همه نت های سفید روی پیانو)، کلیدهای سیاه آنها (زیر و بمل)، نت های chromatic است. قطعه پرواز زنبور عسل (Flight of the Bumblebee) اثر معروف ریمسکی کورساکف (Rimsky Korsakov) نمونه ای هیجان انگیز از اثری است که در میزان chromatic ساخته شده است.
Clef: چندین علامت که در انتهای خطوط حامل قرار می گیرند و گام نت ها را که در خطوط حامل نوشته شده است را نشان می دهد.
Coda (واژه ایتالیایی به معنای انتها): بخش پایانی یک قطعه موسیقی. قسمتی که نشان می دهد به انتهای یک قطعه یا بخش نزدیک می شویم.
Coloratura (واژه ایتالیایی به معنای رنگ آمیزی): نوعی آهنگ که در خواندن معمولا پر از صدای زیر و بم و با گستردگی زیاد به بالاست. دام جوآن ساترلند (Dame Joan Sutherland) یکی از بزرگترین خواننده های سوپرانوهای پر جلوه و پر زیر و بم Coloratura در تمام دوران بود.
Concerto. یک قطعه موسیقی برای تک نواز که در تضاد با بقیه اعضای گروه (شامل گروه کوچکی از نوازندگان یا یک ارکستر بزرگ) است. کنسرتو پیانو شماره 2 حماسی راخمانینف (Rachmaninov) یکی از ماندگار ترین آثار در وصف این اصطلاح است.
Countertenor: کنترآلتو یا صدای مردانه. نزدیک به محدوده یک سوپرانو زن.
Crescendo (واژه ایتالیایی به معنای اوج گرفتن): یک اجرای سرزنده و پر انرژی به این معنی که در یک اجرا صدا به تدریج بلندتر می شود یا اوج می گیرد.
D
Da Capo (واژه ایتالیایی به معنای از اول): معمولاً به اختصار «D.C» نامیده می شود. در انتهای بخشی از یک قطعه موسیقی، به معنی بازگشت به ابتدا و اجرا تا انتها یا تا کلمه fine (Da capo al fine) است (Fine به معنی پایان است)، یا از ابتدا تا علامتی که شبیه «S»(Da capo al segno) است.
Diminuendo (واژه ایتالیایی به معنای کم شدن): دستور یک اجرای پر انرژی که صدا به تدریج کم می شود.
Dynamics: سطوح صدا در موسیقی از طیف ملایم تا بلند.
E
Elegy: یک قطعه موسیقی به شکل مرثیه.
Ensemble: اجرای نوازندگان سازها با هم یا دسته نوازندگان.
Espressivo (واژه ایتالیایی به معنای واضح): قطعه ای از متن موسیقی که باید با شیوهای احساسی، گویا و قاطع اجرا شود.
Etude (واژه فرانسوی به معنای مطالعه): اجرای قطعه موسیقی به منظور ارزیابی تکنیک ها یا ارتقای شگرد نوازندگی. به عنوان نمونه آثار حرفه ای اتود در مقیاس بزرگ می توان به آهنگ سازانی مانند شوپن و لیست (Liszt) اشاره کرد.
F
Fagotto: واژه ایتالیایی برای ساز فاگوت.
Flat: هنگامی که علامت بمل ♭ در کنار یک نت قرار می گیرد، نت مورد نظر را نیم پرده بم تر می کند. اصطلاح Flat همچنین می تواند به این معنا باشد که یک نت فالش یا ناهماهنگ با سایر نت های موسیقی است و صدایش زیرتر از آن چیزی است که باید باشد.
Forte (واژه ایتالیایی به معنای موسیقی بلند): دستور نواختن موسیقی به صورت بلند، به این معنی که موسیقی باید با صدای بلند اجرا شود. دستور اجرای آن به دو صورت نشان داده می شود: ‘f’ بلند، ‘ff’ خیلی بلند یا ‘fff’ خیلی بلند. بسته به میزان بلندی صدای یک آهنگ ساز برای نواختن، این دستور به گونه ای است که هر تعداد f را مجاز می داند.
Fugue: شکلی که در آن ساختار یک قطعه موسیقایی به صورت چند صدایی است. سوژه قطعه موسیقی را معرفی می کند که در گام های متفاوت در تمامی قطعه بارها تکرار می شود که با آمیختن دو یا چند آهنگ با تاکید بر ملودی در خطوط موسیقی دیگر در لایه های صوتی مختلف در یک قطعه موسیقی تنظیم می شود. Fugue در رسانه ها هم جذاب است و حتی به دنیای موسیقی پاپ و لیدی گاگا (Lady Gaga) هم نفوذ کرده است.
G
Gigue: نوعی موسیقی رقص تند و پر تحرک و ترانه های مربوط به آن در دوره باروک است که ریشه در انگلستان دارد.
Giocoso (واژه ایتالیایی به معنای مفرح و شاد): به این معنی که قطعه موسیقی باید به شیوه ای شاد یا مفرح و پر انرژی نواخته شود.
Glissando: این کلمه از واژه فرانسوی «glisser» به معنی سر خوردن گرفته شده و دستور اجرای لغزیدن بین یک گروه از نت هاست. به عنوان مثال، روی پیانو، نوازنده انگشت خود را به سمت پایین یا بالای صفحه کلید می کشید.
H
Harmony: تلفیق صدای دو یا چند نت به صورت هم زمان. ممکن است گفته شود که آهنگ ساز دارای «زبان هارمونیک» است، و این از نظر معنی شبیه به این است که بگوییم کسی لهجه خاصی دارد.
Humoresque: یک قطعه موسیقی با طبع شوخی و طنز. قطعات موسیقی معروفی در این باره توسط آهنگ سازانی نظیر شومان (Schumann)، دووچک (Dvořák) و راخمانینوف (Rachmaninov) سروده شده است.
Hymn: سرود مورد استفاده در مراسم مذهبی. سنت پروتستانی سرود خوانی از سرودهای مارتین لوتر (Martin Luther) سرچشمه می گیرد.
I
Impressionism: اصطلاحی که جنبش هنری در موسیقی را توصیف می کند. به طور کلی هنر و موسیقی امپرسیونیستی فرانسوی از اواخر قرن 19 / اوایل قرن 20 با ویژگی هایی نظیر القای حس ابهام، استفاده از تصاویر محو و یک پالت رنگ های خالص و پر جلوه شناخته می شود. آهنگ سازان فرانسوی به نام دبوسی (Debussy) و راول (Ravel) از توصیف موسیقی خود ناراضی بودند زیرا احساس می کردند که موسیقی آنها از نظر رسمی و متوازن بودن ارزش ساختاری کمی دارد.
Intonation: دقت یا صحت آهنگ صدا جهت زیر و بم کردن قطعه موسیقی در نواختن و خواندن در سازهای موسیقی. به عنوان مثال عبارت «intonation is off here» (آهنگ صدا در اینجا خاموش است) به این معنی است که کوک ساز یا تنظیم موسیقی دقیق نیست.
J
Jig: نوعی موسیقی رقص تند انگلیسی که معمولاً در انتهای یک سوییت باروک قرار می گیرد.
K
Key: یک Key موسیقی رابطه آکوردهای مختلف با یکدیگر را نشان می دهد. نت اول از هشت نت موسیقی یا «tonic» مفهوم انتزاعی «home» به معنی «خانه» را تداعی می کند، که قطعات موسیقی از آن جدا شده و دوباره به آن بر می گردد. روابط Key یا نت های مختلف با یکدیگر حس استرس و تنش، تحول و بهبود را منتقل می کند. سر کلید یا «key signature» یک دستورالعمل در ابتدای متن موسیقی است که نشان می دهد کار «home key» چیست.
L
Largo (واژه ایتالیایی به معنای وسیع،عریض،آهسته): دستورالعمل اجرای موسیقی با این مضمون که سرعت موسیقی معمولاً کند است، یا ضرب آهنگ گسترده ای دارد.
Legato (واژه ایتالیایی به معنای پیوسته): دستورالعملی برای اجرای موسیقی که بیانگر آن است که توالی نت ها باید به شکلی روان پیش برود، یا پیوسته باشد، نقطه مقابل منقطع بودن.
Leggiero (واژه ایتالیایی به معنای به آرامی): دستورالعملی با مضمون نوازندگی با آرامش و بدون فشار.
(col) Legno (واژه ایتالیایی به معنای چوب): دستورالعملی برای نوازندگان سازهای زهی، معمولاً به شکل «col legno» نوشته می شود (به معنی همراه با یک چوب). این دستورالعمل بیانگر این موضوع است که نوازنده ساز زهی باید از قسمت چوبی آرشه برای نواختن روی زه استفاده کنند.
Leitmotif: عبارتی کوتاه و پر تکرار در موسیقی، معمولاً با یک کاراکتر، ایده، رویداد یا شی همراه است. معادل اصطلاح علامت گذاری در موسیقی است. واگنِر (Wagner) از این تکنیک در اجرای اپراهای خود به وفور استفاده می کرد.
Lento (واژه ایتالیایی به معنای آهسته): دستورالعملی برای ضرب آهنگ با این مضمون که موسیقی باید به آهستگی اجرا شود.
Libretto (واژه ایتالیایی به معنای کتاب کوچک): متن یک اپرا یا وکال، که به شکل سنتی در یک کتابچه کوچک چاپ می شد.
Lied(er) (واژه آلمانی به معنای آواز): سبکی از آواز در مکتب موسیقی آلمان، از جمله موسیقیدانان این سبک: شوبِرت (Schubert)، شومان (Schumann)، بِرامِس (Brahms)، وُلف (Wolff)، مالِر (Mahler) و ریچارد اِشتِراوس (Richard Strauss).
M
Madrigal: نوعی از موسیقی آوازی که خاستگاه آن به قرن چهاردهم و کشور ایتالیا بر می گردد. مادریگال ها معمولاً درون مایه ای غیر مذهبی دارند، و در دوره رنسانس و اوایل دوره باروک بسیار پرطرفدار بودند.
Major: ماژور گامی در موسیقی است که با همه نت های سفید پیانو از آکورد C تا آکورد C همخوانی دارد. آکورد سه گانه ماژور A C از این نت ها تشکیل شده است: C، E و G. به طور کلی، کلیدهای ماژور صدای «شاد» و کلیدهای مینور صدایی «غمگین» دارند.
Malagueña: گونه ای موسیقی رقص کولی (جیپسی) اسپانیایی متعلق به منطقه مالاگا. موسیقیدان بزرگ اِرنستو لِکواُنا (Ernesto Lecuona) به خاطر ساخت قطعه ای با همین نام مشهور است، و راوِل از این مدل برای ساختن قطعه اپرایی خود با عنوان «Rapsodie Espagnole» استفاده کرد.
Mazurka: نوعی موسیقی رقص سنتی لهستانی. آهنگسازان زیادی از جمله شوپِن و ژیمانوفسکی (Szymanowski) آهنگ های خود را بر اساس این نوع موسیقی ساخته اند.
Mezzo (واژه ایتالیایی به معنای نصف): دوره یا بازه ای که در زمینه های متعددی قابل استفاده است. Mezzo-forte / mezzo-piano دستورالعمل های پویایی هستند که مضمون آنها به ترتیب به معنی «نیمه بلند» و «نیمه ملایم» است. عبارت mezzo-soprano به معنای بازه ای از صدای زنانه است که پایین تر از یک soprano است.
Minuet: نوعی موسیقی رقص پر طرفدار فرانسوی مربوط به اواسط قرن هفدهم تا پایان قرن هیجدهم.
N
Natural: نتی که نه دیز و نه بمل است.
Neoclassical: نئوکلاسیسم سبکی از موسیقی است که آهنگسازان قرن بیستم از آن استفاده می کردند و در آثار خود ساختار سبک های کلاسیک و باروک را با یکدیگر ترکیب می کردند. استراوینسکی (Stravinsky)، راول (Ravel) و هیندمیت (Hindemith) همگی از جمله موسیقیدانان این سبک به شمار می روند.
Nocturne: قطعه ای از موسیقی مود شبانه. جان فیلد (John Field)، آهنگساز ایرلندی این فرم موسیقی را در اوایل قرن نوزدهم ایجاد کرد، و شوپن با نوشتن 21 قطعه موسیقی به آن عمومیت بخشید.
O
Obbligato (واژه ایتالیایی به معنای لازم الاجرا): بخشی مهم و لازم الاجرا از یک قطعه موسیقی. اصطلاحی رایج در دوره باروک.
Octave (واژه لاتین به معنای شماره هشت، هشتمین): فاصله هشت تایی، مثلاً: از نت های C تا C یا D تا D.
Octet: قطعه موسیقی که برای 8 نوازنده نوشته می شود.
Ondes Martenot (واژه فرانسوی به معنای امواج مارتنوت): نوعی ساز الکترونیکی که صدا را از طریق یک کیبورد و با کنترل نوسان فرکانس ها ایجاد می کند. این ساز در سال 1928 توسط موریس مارتنوت (Maruice Martenot) ساخته شد و سرشناس ترین نمونه کاربرد آن در سمفونی «Messiaen’s bombastic Turangalîla» بوده است.
Opus (واژه لاتین به معنای اثر هنری): این کلمه اصطلاحیست که عموماً برای لیست بندی آثار یک موسیقیدان طبق شماره های آپوس استفاده می شود و معمولاً به اختصار به آن Op می گویند. به دلیل سردرگم شدن اجرا کنندگان اپرای لاتین، بهتر است از این شماره بندی استفاده نشود، هر چند جایگزین های این شماره بندی هم چندان مناسب نبودند. شماره های آپوس در تاریخ آهنگسازی یا نشر آثار هنری هیچ گاه به عنوان یک راهنما محسوب نمی شدند.
Oratorio (واژه ایتالیایی به معنای تریبون): اثری دارای گام بلند برای ارکستر و خواننده ها، معمولاً ماهیتی مذهبی دارد. این آثار از جهتی اپراهای داستان سرایانه هستند، اما بدون استیج، لباس مخصوص، اکشن یا صحنه آرایی اجرا می شوند.
Ostinato (واژه ایتالیایی به معنای مداوم): یک عبارت یا ریتم موسیقی تکرار شونده.
Overture: برنامه آغازین یک اپرا یا اثر فاخر. این «پیش درآمد» معمولاً شامل نمایش موزیکال بخش هایی از تم اصلی یک اپرا است که در طول این اثر هنری قرار است به اجرا در بیایند – در واقعی نوعی تریلر برای نمایشی که قرار است پخش شود.
P
Partita: سوییت یا دسته ای موزیکال معمولاً برای تک نوازی یا گروه های کوچک موسیقی به کار می رود.
Passacaglia: یک مدل موسیقی رقص باروکی که در آن یک عبارت کوتاه ملودیک، معمولاً با صدای بم، بخش اصلی کار را شکل می دهد.
Pentatonic: گام پنج-نتی در موسیقی که شامل نت های سیاه کیبورد است. در موسیقی محلی (فولک) بسیاری از کشورها استفاده شده است، و به راحتی می تواند با آوای «مشرق زمینی» همراه شود.
Pianoforte (واژه ایتالیایی به معنای بلند-ملایم): به شکل عامیانه به آن «پیانو» می گویند. سازی دارای صفحه کلید که شکل گیری آن به قرن هیجدهم بر می گردد. پیانو شکل تکامل یافته ای از ساز هارپی کرود است، که در آن صداها به جای اینکه توسط نواختن مستقیم روی سیم ها ایجاد شوند از طریق ضربات چکش روی آنها به وجود می آیند. اصطلاح «pianoforte» ترکیبی از دو واژه ایتالیایی «piano» (ملایم) و «forte» (بلند) می باشد به این معنا که بسته به فشاری که به کلیدهای آن وارد شود، تن صدای این ساز می تواند از خیلی ملایم تا خیلی بلند تغییر کند.
Pitch: فرکانس ارتعاش صدا. واحد اندازه گیری آن هرتز است و عموماً برای سازمان دهی یک سیستم «equal temperament» (اعتدال مساوی) مورد استفاده قرار می گیرد، سیستمی برای تنظیم موسیقی که در آن نت های متفاوت، نسبت pitch استانداردی دارند.
Pizzicato (واژه ایتالیایی به معنای نواخته شده): دستورالعملی برای نوازندگان سازهای زهی جهت ایجاد صدا از طریق نواختن سیم ها با انگشتان دست به جای استفاده از آرشه.
Più (واژه ایتالیایی به معنای بیشتر): اصطلاحی که می تواند به عنوان مقدمه ای برای یک دستورالعمل اجرای موسیقی به معنای «توضیح بیشتر» محسوب شود. عبارت «Più vivo» به معنی «زنده تر بودن» یا مثلاً «Più lento» به معنی آهسته تر می باشد.
Poco a poco (واژه ایتالیایی به معنای قدم به قدم): اصطلاحی که هم به عنوان پیش درآمد و هم به عنوان دستورالعمل اجرای موسیقی می تواند در نظر گرفته شود و مفهوم آن «قدم به قدم» پیش رفتن است. برای مثال، عبارت «poco a poco crescendo» به معنی قدم به قدم و به تدریج بلند شدن صداست.
Presto (واژه ایتالیایی به معنای سریع): دستورالعمل اجرای موسیقی که در آن یک قطعه، گروه نوازنده یا اثر هنری ضرب آهنگ تندی داشته باشند.
حتما دانلود کنید: 100 درس رایگان آموزش مکالمات ضروری زبان انگلیسی (رایگان)
Q
Quarter-tone : یک تقسیم بندی برای تعریف زیر و بمی (کوک) صدا، کوچکتر از نیم پرده، که به معنای نیمی از یک تن صدا است و عموماً در بعضی آهنگ های قرن بیستم مشاهده شده است.
Quartet: گروه موسیقی چهار نفره یا یک قطعه هنری که برای چهار نفر نوشته شده باشد.
R
Rallentando (واژه ایتالیایی به معنای آهسته تر شدن): اغلب به شکل مخفف به آن «rall…» می گویند، و دستورالعملی است برای نواختن آهسته تر به صورت تدریجی.
Recitative: این واژه به لحظه ای در آثار صوتی (آوازی) گفته می شود که یک تک نوازی (تک خوانی) با ریتم نسبتاً مستقلی اجرا شود. اغلب قبل از «aria» (بخش اصلی آهنگ) اجرا می شود، از recitative معمولاً برای بیان موضوع و داستان اصلی اپرا استفاده می شود.
Requiem Mass: موسیقی مراسمی کاتولیکی با موضوع مرگ. از نمونه های بارز آن می توان به آخرین اثر ماژور موتزارت، و همچنین آثاری از بِرامس، بِرلیوز، وِردی و فوره اشاره کرد.
Riguadon: نوعی موسیقی رقص محلی فرانسوی، به ویژه همراه با قطعات موسیقی قرون هفدهم و هیجدهم انجام می گرفت. در قرن بیستم، راوِل قطعه ای با عنوان «riguadon» نوشت و آن را در اثر «Le tombeau de Couperin» که ادای احترامی به سبک باروک فرانسه بود، به کار برد.
Ritardando (واژه ایتالیایی به معنای آهسته تر شدن): با نام اختصاری «rit»، دستورالعمل اجرای موسیقی که در آن نواختن به تدریج آهسته می شود.
Ritenuto (واژه ایتالیایی به معنای وقفه انداختن): دستورالعملی برای آهسته تر نواختن.
Rococo: در معماری و هنرهای تجسمی، این عبارت به معنی یک سبک آرام و تزئینی فرانسوی به کار می رود. در موسیقی، این اصطلاح برای توصیف جمله ای با موزیک تزئینی و پر زرق و برق استفاده می شود.
بسیار کاربردی: بهترین جملات انگلیسی برای شروع راحت مکالمه
Rondo: فرمی در موسیقی با یک تم تکرار شونده، معمولاً به عنوان آخرین قطعه یک سوناتا یا کنسرت اجرا می شود. قطعه «Rondo alla Turca» موتزارت الهام بخش گروه های موسیقی مارش ارتش ترکیه در قرن هیجدهم بوده است.
Rubato (واژه ایتالیایی به معنای ربوده شده): دستورالعملی برای نوازندگی بی قید و بند. Rubato به نوازندگانش این امکان را می دهد که از نظم تعریف شده برای ضرب آهنگ فاصله بگیرند، تا بتوانند آهنگ خود را با بیان بهتری اجرا کنند. در واقع، با «دزدیدن» زمان، یا افزایش دادن آن، بهترین زمان ممکن برای اجرای یک شیوه توافقی صحیح موسیقیایی مشخص می شود.
S
Scale: مجموعه ای از نت ها که به صورت نزولی یا صعودی مرتب شده باشند.
Scherzo (واژه ایتالیایی به معنای جوک): قطعه ای از یک اثر هنری. خاستگاه شکل گیری آن به قرن هفدهم بر می گردد، و به معنی فرمی در موسیقی است که معمولاً به عنوان دومین یا سومین قطعه سرزنده و درخشان یک سمفونی نمایان می شود. بتهوون از این فرم به عنوان جایگزینی برای مینوئت استفاده می کرد و شوپن این فرم را با گسترش در تمام آثارش به صورت چهار Scherzi در آورد.
Serialism: یک تکنیک موسیقیایی متعلق به قرن بیستم که خالق آن آرنولد شونبرگ بود، روشی است برای نظم دادن به تکنیک به ظاهر آشفته و سلیقه ای یک موسیقی فاقد تونالیته (آهنگ). Serialism از دوازده نیم پرده اُکتاو و با ترتیب خاصی استفاده می کند که به آن «tone-row» می گویند و نقش پایه اصلی ساختار یک اثر را ایفا می کند.
Sforzando: نواختن با تأکید (بر هجا و نت) ناگهانی و مشخص.
Sonata (واژه ایتالیایی به معنای به صدا در آوردن): یک قطعه موسیقی برای تک نوازان (تک خوانان)، یا همنوازان پیانو. sonata معمولاً شامل چندین قطعه موسیقی با یک یا چند «sonata form» است. عبارت Sonata-form به معنی فرمی است که در آن یک قطعه موسیقی به سه بخش تقسیم می شود: گشایش، گسترش و تکرار. بخش گشایش اغلب شامل دو تم متضاد است، که بعداً در بخش گسترش بسط می یابند، و در نهایت در بخش تکرار و در قسمت پایانی موسیقی (کُدا) مجدداً شنیده می شوند.
یک مطلب مفید: 200 تا از اصطلاحات توریستی زبان انگلیسی برای گردشگران
Soprano: بالاترین تن صدای یک زن.
Spiccato (واژه ایتالیایی به معنای جدا کردن): تکنیکی در استفاده از آرشه برای سازهای زهی که در آن آرشه به آرامی روی سیم ها کشیده می شود.
Symphony: گامی بلند در اجراهای ارکستری، معمولاً شامل چهار قطعه است، که در آن حداقل یکی از قطعات فرم سوناتایی داشته باشد. این قطعات کمابیش از یک الگو تبعیت می کنند: قطعه آغازین، شِرزو (Scherzo)، قطعه آهسته، بخش آخر.
T
Tempo (واژه ایتالیای به معنای زمان): سرعت نواخته شدن یک قطعه موسیقی. شاخص های Tempo در قسمت ابتدایی یا درون یک قطعه جای داده می شوند. گاهی اوقات تمپو به صورت تعداد ضرب های مشخص در دقیقه تعریف می شود، یا از اصطلاحات دیگری که فهم آن آسان تر باشد برای تعریف این عبارت استفاده می شود.
Tenor: صدای آواز یک مرد بین باریتون (صدای بین زیر و بم) و کنترآلتو (صدای خیلی بلند مردانه). بالاترین درجه عادی از صدای مردانه.
Toccata (واژه ایتالیایی گرفته شده از «toccare» به معنای لمس کردن، نواختن): یک آهنگ بی کلام که برای نمایش میزان مهارت و چیره دستی یک نوازنده طراحی شده است. نمونه های شاخصی از این toccata ها توسط باخ، راول و پِروکوفیِف (Prokofiev) نوشته شده اند.
Tremolo (واژه ایتالیایی به معنای لرزش): تکرار سریع یک نت ساده، معمولاً برای سازهای زهی استفاده می شود.
Trill: یک نمونه از تزئینات موسیقیایی، شامل به صدا در آمدن سریع دو نت در یک توالی سریع.
U
Unison: صدای مشابه یک نت که در آن واحد از دو یا چند موسیقیدان یا خواننده شنیده شود.
V
Vibrato: تکنیکی گویا که برای سازهای مختلف استفاده می شود، و از طریق لرزش صدا ایجاد می شود.
Vivace (واژه ایتالیایی به معنای تند و شاد): شاخصه ای برای یک ضرب آهنگ.
W
Waltz: نوعی موسیقی رقص که در سه زمان اجرا می شود. یوهان اِستِرائوس (Johann Strauss) آثار زیادی با استفاده از این فرم نوشته است. شوپن مجموعه ای از Waltz را برای پیانو ساخته است. در اصل به معنی موسیقی رقص به کار می رفته است، اعتبار این فرم پس از ساخت قطعه «Invitation to the dance» توسط وِبِر (Weber) افزایش یافت، و راه را برای شکل گیری «concert-waltz» هموار کرد، و باعث شد این فرم به عنوان تنها قطعه بی کلام یا ارکستری قد علم کند.
1 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
خیلی عالی بود تمام اصطلاحات مربوط به موسیقی کلاسیک رو داشت🥹👍