معانی حرف اضافه Of: از، از لحاظ، از طرف، درباره، به وسیله، در جهت که البته معانی دیگری هم دارد. در این مطلب به طور کامل روش استفاده و معانی این حرف اضافه پرکاربرد زبان انگلیسی را یاد می گیرید.
- نوع کلمه: preposition (حرف اضافه)
- تلفظ: /ɒv,əv/
23 تعریف of در انگلیسی
1- used as a function word to indicate a point of reckoning. به عنوان کلمه دستوری (واژه نقش نما) برای نشان دادن یک نقطه فرضی استفاده می شود
مثال:
- North of the lake شمال دریاچه
2- used as a function word to indicate origin or derivation. به عنوان کلمه دستوری برای نشان دادن اصالت یا سرچشمه چیزی استفاده می شود
می خوای کل این سایت توی جیبت باشه؟ توی اپلیکیشن آموزشی چرب زبان، هرررر زبانی رو جوری یاد میگیری که تو هیچ کلاس آموزشی یا پک دیگه ای نه دیدی نه شنیدی! در کمترین زمان زبان مدنظرتو مثل بلبل حرف بزن!
مثال:
- A man of noble birth مردی اصیل زاده
3- used as a function word to indicate the cause, motive, or reason به عنوان کلمه دستوری برای نشان دادن علت، انگیزه یا دلیل استفاده می شود
مثال:
- She died of flu. او بر اثر آنفولانزا در گذشت
4- BY توسط
مثال:
- Plays of Shakespeare نمایشنامه های شکسپیر
5- on the part of از طرف، از جانب
مثال:
- Very kind of you خیلی لطف دارید، نظر لطف شماست
6- Occurring in …رخ دادن در
مثال:
- A fish of the western Atlantic ماهی اقیانوس اطلس غربی
7- used as a function word to indicate the components, parts, elements or the contents. به عنوان کلمه دستوری برای نشان دادن اجزاء، قطعات، عناصر یا محتویات استفاده می شود
- Throne of gold تاج و تختی از طلا
آموزش گرامر the و 8 زمانی که باید استفاده شود
8- used as a function word to indicate the whole that includes the part denoted by the preceding word. به عنوان کلمه دستوری برای نشان دادن کل چیزی استفاده می شود که شامل بخشیست که با کلمه قبلی مشخص شده است
مثال:
- Most of the army اکثر ارتش
9-used as a function word to indicate a whole or quantity from which a part is removed or expended. به عنوان کلمه دستوری برای نشان دادن کل یا کمیتی استفاده می شود که بخشی از آن حذف یا صرف چیزی شده است
مثال:
- Gave of his time از وقتش داد
10- relating to : ABOUT مربوط به: در مورد
گرامر رو یک بار برای همیشه یاد بگیر: آموزش صفر تا صد گرامر با 16 ویدیو و یک پی دی اف
مثال:
- stories of her travels داستانهای سفر او
11- in respect to مربوط به
مثال:
- Slow of speech کندی گفتار
12- used as a function word to indicate belonging or a possessive relationship. به عنوان کلمه دستوری برای نشان دادن تعلق یا یک رابطه مالکانه استفاده می شود
مثال:
- King of England پادشاه انگلستان
13- used as a function word to indicate relationship between a result determined by a function or operation and a basic entity (such as an independent variable). به عنوان کلمه دستوری برای نشان دادن رابطه بین نتیجه تعیین شده توسط یک تابع یا عملیات با یک موجودیت اصلی (مثلا یک متغیر مستقل) استفاده می شود
یه تفاوت جالب و بسیار کاربردی: تفاوت How many و How much
مثال:
- A function of xthe product of two numbers تابعی از حاصل ضرب دو عدد
14- Used as a function word to indicate something from which a person or thing is delivered. به عنوان یک کلمه دستوری برای نشان دادن چیزی که از کسی یا چیزی به بیرون فرستاده می شود
مثال:
- Eased of her pain از دردش کم کرد
15- With respect to which someone or something is made destitute. در ارتباط با چیزی که کسی یا چیزی از آن عاری می شود
مثال:
- Robbed of all their belongings. تمام وسایلشان را به سرقت بردند
16- used as a function word to indicate a particular example belonging to the class denoted by the preceding noun. به عنوان یک کلمه دستوری برای نشان دادن مثال خاصی استفاده می شود که متعلق به دسته ایست که با اسم قبلی مشخص شده است
حروف اضافه در انگلیسی: آموزش کامل به زبان ساده
مثال:
- The city of Rome شهر رم
17- used as a function word to indicate apposition
به عنوان یک کلمه دستوری برای نشان دادن apposition (عطف بیان یا بدل) استفاده می شود
مثال:
- That fool of a husband اون احمقِ شوهر یا اون شوهر احمق (اشاره به کسی که هم شوهر است و هم احمق؛ در واقع احمق و شوهر بدل همدیگر هستند)
18- used as a function word to indicate the object of an action or implied by the preceding noun.
به عنوان کلمه دستوری برای نشان دادن مفعول یک عمل که با اسم قبلی مشخص شده استفاده می شود.
مثال:
- Love of nature عشق به طبیعت
19- used as a function word to indicate the application of a verb.
به عنوان یک کلمه دستوری برای نشان دادن کاربرد یک فعل استفاده می شود.
ترفندهای عالی: چگونه یادگیری یک زبان را شروع کنیم؟ (خود آموز)
مثال:
- Cheats him of a dollar یک دلار او را فریب می دهد
20- of an adjective مربوط به یک صفت
مثال:
- Fond of candy عاشق آب نبات
21- used as a function word to indicate a characteristic or distinctive quality or possession.
به عنوان کلمه دستوری برای نشان دادن ویژگی، کیفیت متمایز یا دارایی استفاده می شود.
مثال:
- A woman of courage یک زن شجاع
22- used as a function word to indicate the position in time of an action or occurrence.
به عنوان کلمه دستوری برای نشان دادن موقعیت در زمان وقوع یک عمل یا رخداد استفاده می شود.
مثال:
- Died of a Monday روز دوشنبه در گذشت
23- BEFORE قبل از
مثال:
- Quarter of ten یک ربع به ده، یک ربع قبل از ده
حرف اضافه های مترادف کلمه Of
- afore قبل از
- ahead of پیش از
- before قبل از
- ere قبل از، قبل از اینکه
- fore قبل
- previous to قبل از
- prior to مقدم بر
- to به
حتما دانلود کنید: 100 درس مکالمات روزمره زبان انگلیسی
جملات نمونه
1- He is a coworker of mine. او همکار من است
2- I threw out that old shirt of yours. آن پیراهن قدیمی ات را بیرون انداختم
3- She’s a friend of my mother’s. او دوست مادر من است
4- He had the support of his family to help him. از حمایت خانواده اش برای کمک به او برخودار بود
5- the plays of William Shakespeare نمایشنامه های ویلیام شکسپیر
6- What is the name of the band? اسم این گروه چیه؟
7- We admired the courage of the young woman. ما شجاعت زن جوان را تحسین کردیم
9- the President of the United States رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا
10- What is the total cost of the repairs? هزینه کل تعمیرات چقدر است؟
11- The value of the antique is high. ارزش این عتقیه بالاست
12- Her bedroom is equipped with extensive windows that offer a serene view of the property’s lush greenery. اتاق خواب او مجهز به پنجره های وسیعی است که منظره ای ساکت و آرام از فضای سبز باشکوه ملک را نشان می دهند
13- Some of the restaurants will have regular menus or simpler specials available. بعضی از رستورانها منوی همیشگی یا غذاهای ویژه موجود ساده تری دارند
14- Having her back brings a lot of energy in the team. داشتن حمایت او انرژی زیادی برای تیم به ارمغان می آورد
15- New decade means dancing to and toasting some of the biggest songs from the past 10 years. دهه جدید یعنی رقصیدن و نوشیدن با مهمترین آهنگهای ده سال گذشته
زمانهای انگلیسی را یاد بگیرید: صرف فعل در انگلیسی به زبان ساده