تصور کن یه روز تصمیم بگیری یه لباس خاص برای خودت بدوزی؛ پارچه رو دستت میگیری، سوزن و نخ رو آماده میکنی و میخوای یه اثر هنری خلق کنی. اما یه لحظه صبر کن! اگه بخوای خیاطی رو حرفهای یاد بگیری یا با الگوهای خارجی کار کنی، یه چالش بزرگ داری: زبون خیاطی به انگلیسی! از اسم وسایل ساده مثل سوزن و قیچی گرفته تا اصطلاحات پیچیدهتر مثل “بستن درز” یا “دوخت مخفی”، همهشون یه دنیا توی خودشون دارن.
توی این مقاله مختصر و مفید قراره با یه مقدمه جذاب وارد دنیای لغات و اصطلاحات خیاطی به انگلیسی بشیم، بعدش چند تا از مهمترینهاش رو با توضیح دقیق و بهروز برات باز کنیم و وسایل خیاطی رو هم کامل معرفی کنیم. هدف اینه که بعد از خوندن این مقاله، هم خیاطی به انگلیسی برات مثل آب خوردن بشه، هم با چند ترفند باحال بتونی کارات رو بهتر کنی. پس سوزنت رو نخ کن و بریم شروع کنیم!
چرا باید لغات خیاطی به انگلیسی رو بلد باشیم؟
خیاطی فقط یه هنر نیست، یه زبون جهانیه که توی هر کشوری با یه لهجه خاص خودش حرف میزنه. حالا اگه بخوای از الگوهای بینالمللی استفاده کنی، ویدیوهای آموزشی خارجی ببینی یا حتی توی یه کارگاه بینالمللی کار کنی، باید اصطلاحات خیاطی رو به انگلیسی بلد باشی.
مثلاً وقتی توی یه الگوی انگلیسی میخونی “seam allowance”، اگه ندونی یعنی “جای درز”، ممکنه کل دوختت خراب بشه! تازه، با دونستن این لغات، میتونی با خیاطهای دیگه توی دنیا ارتباط برقرار کنی، از منابع آنلاین مثل Sewing.com استفاده کنی و مهارتت رو به سطح بعدی ببری. پس این مقاله یه جورایی کلید ورودت به دنیای حرفهای خیاطیه.
فعلها و اطلاعات مربوط به لباس پوشیدن (و نکات فرهنگی)
دستهبندی لغات و اصطلاحات خیاطی به انگلیسی
برای اینکه همهچیز مرتب باشه، لغات رو توی چند دسته اصلی تقسیم کردیم. هر دسته رو با جزئیات توضیح میدیم تا هم معنیشون رو بفهمی، هم کاربردشون رو توی خیاطی درک کنی.
ابزار و وسایل خیاطی Sewing Tools
اینجا با وسایلی شروع میکنیم که هر خیاطی بهشون نیاز داره. بدون اینا، دوخت و دوز عملاً غیرممکنه:
- Needle (سوزن): همون ابزار اصلی برای دوختن پارچهها. سوزنها انواع مختلفی دارن، مثل سوزن دست (hand needle) و سوزن چرخ خیاطی (machine needle).
- Thread (نخ): چیزی که پارچهها رو به هم وصل میکنه. جنسش میتونه پنبهای (cotton thread) یا پلیاستر (polyester thread) باشه.
- Scissors (قیچی): برای بریدن پارچه و نخ. قیچی خیاطی (sewing scissors) باید تیز باشه و فقط برای پارچه استفاده بشه.
- Tape Measure (متر خیاطی): یه نوار انعطافپذیر برای اندازهگیری بدن یا پارچه.
- Pins (سنجاق): برای نگه داشتن پارچهها قبل از دوخت. سنجاق سرگرد (ballpoint pins) برای پارچههای کشی عالیه.
- Thimble (انگشتانه): یه محافظ فلزی یا پلاستیکی که موقع دوخت دستی از انگشتت محافظت میکنه.
- Sewing Machine (چرخ خیاطی): دستگاهی که کار دوخت رو سریعتر میکنه. مدلهای جدیدش حتی دکمه هم میدوزن!
مکمل این مطلب هست: لیست انواع پوشاک و لباس به انگلیسی (زنانه و مردانه)
پارچه و مواد Fabrics and Materials
حالا که ابزار رو شناختیم، بیایم سراغ موادی که باهاشون کار میکنیم:
- Fabric (پارچه): ماده اصلی خیاطی. انواعش شامل کتان (cotton)، ابریشم (silk)، و پشم (wool) میشه.
- Lining (آستر): پارچهای که زیر لباس میذارن تا شکل بهتری بده یا راحتی رو بیشتر کنه.
- Interfacing (لایی): لایهای که به پارچه استحکام میده، مثل لایی چسب (fusible interfacing).
- Pattern (الگو): طرح کاغذی که پارچه رو بر اساسش میبرن و میدوزن.
- Trim (نوار تزئینی): چیزایی مثل روبان (ribbon) یا نوار حاشیه (lace) که برای قشنگی اضافه میشن.
انواع دوخت Stitches
دوختها قلب خیاطین؛ هر کدوم یه کاربرد خاص دارن:
- Straight Stitch (دوخت مستقیم): سادهترین دوخت برای وصل کردن دو تکه پارچه.
- Zigzag Stitch (دوخت زیگزاگ): برای پارچههای کشی یا جلوگیری از ریشریش شدن.
- Backstitch (پسدوزی): یه دوخت محکم که آخر خط برمیگرده تا کار باز نشه.
- Blind Stitch (دوخت مخفی): دوختی که از رو معلوم نیست، برای لبهدوزی عالیه.
- Overlock (سردوز): دوختی که لبه پارچه رو تمیز میکنه و از ریشریش شدن جلوگیری میکنه.
اصطلاحات دوخت و برش Sewing and Cutting Terms
اینجا اصطلاحاتی رو میگیم که توی پروسه کار زیاد میشنوی:
- Seam (درز): خطی که دو تکه پارچه رو به هم وصل میکنه.
- Seam Allowance (جای درز): فاصله بین لبه پارچه تا خط دوخت، معمولاً ۱.۵ سانتیمتره.
- Hem (لبهدوزی): تا کردن و دوختن لبه پارچه برای تمیزی.
- Dart (پنس): یه تا کوچیک که به لباس فرم میده، مثل توی شلوار یا دامن.
- Notch (چرت): یه برش کوچیک روی الگو که نشون میده کجاها باید به هم وصل بشن.
خیاط و خیاطی به انگلیسی، طراح لباس و همه اصطلاحات مرتبط
لباس و اجزاش (Garment Parts)
این لغات به بخشهای لباس مربوط میشن:
- Collar (یقه): قسمت دور گردن لباس.
- Cuff (سرآستین): لبه آستین که معمولاً دوخته یا دکمهدار میشه.
- Pocket (جیب): جای کوچیکی برای دست یا وسایل.
- Sleeve (آستین): بخش پوشاننده دست.
- Waistband (کمربند پارچهای): نواری که دور کمر لباس میره.
دانلود کنید: انواع شغل ها به انگلیسی (و جملات کاربردی مرتبط)
وسایل خیاطی: از ضروری تا حرفهای
حالا که لغات رو شناختیم، بیایم وسایل خیاطی رو با جزئیات بیشتر ببینیم. این ابزارها از ساده تا پیشرفته دستهبندی شدن:
- ابزارهای پایه: سوزن، نخ، قیچی، متر، و سنجاق. بدون اینا نمیشه شروع کرد.
- ابزارهای کمکی: انگشتانه، خطکش خیاطی (ruler)، و گچ خیاطی (tailor’s chalk) برای علامتگذاری روی پارچه.
- ابزارهای حرفهای: چرخ خیاطی، اتو بخار (steam iron) برای صاف کردن درزها، و میز برش (cutting table) برای کار دقیقتر.
- ابزارهای تزئینی: دستگاه پانچ دکمه (buttonhole maker) و مهرهدوز (beading tool) برای اضافه کردن جزئیات قشنگ.
هر کدوم از این وسایل یه نقش خاص دارن. مثلاً اتو بخار شاید ساده به نظر بیاد، ولی اگه درزات رو قبل و بعد دوخت اتو کنی، کار خیلی تمیزتر میشه.
کمد به انگلیسی، کمد لباس دیواری اسباب بازی، کشو و بقیه عبارات
راهنمای تلفظ
کلمه به انگلیسی | تلفظ | معنای فارسی |
Needle | نِیدِل | سوزن |
Thread | تْرِد | نخ |
Scissors | سِزِرز | قیچی |
Tape Measure | تِیپ مِژُر | متر خیاطی |
Pins | پینز | سنجاق |
Thimble | ثِمبل | انگشتانه |
Sewing Machine | سِوِنگ مَشین | چرخ خیاطی |
Fabric | فِیبِرِک | پارچه |
Lining | لایِنِگ | آستر |
Interfacing | اینْتِرفیسینگ | لایی |
Pattern | پَتِرن | الگو |
Trim | تریم | نوار تزئینی |
Straight Stitch | ستِرِیت استیچ | دوخت مستقیم |
Zigzag Stitch | زیگزاگ استیچ | دوخت زیگزاگ |
Backstitch | بکاستیچ | پسدوزی |
Blind Stitch | بْلایند استیچ | دوخت مخفی |
Overlock | اوِورلاک | سردوز |
Seam | سیم | درز |
Seam Allowance | سیم الائُنس | جای درز |
Hem | هم | لبهدوزی |
Dart | دارت | پنس |
Notch | نَتش | چرت |
Collar | کَلار | یقه |
Cuff | کَف | سرآستین |
پاُکِت | جیب | |
Sleeve | سلیو | آستین |
Waistband | ویستبند | کمربند |
نکات عملی، ترفندها و توصیههای کاربردی
خب، حالا که دیگه استاد لغات و وسایل خیاطی شدی، بذار چند تا ترفند باحال و کاربردی بهت بگم که کارتو بترکونه! اول اینکه، اگه تازهکاری و قیچی خیاطیت تیز نیست، یه ورق فویل آلومینیومی رو چند بار باهاش ببر؛ تیز میشه و مثل کره پارچه رو میبره. یه بار خودم این کارو کردم و واقعاً جواب داد! دوم، برای اینکه سنجاقات گم نشن، یه آهنربا کوچیک کنار دستت بذار؛ همهشون اونجا جمع میشن و دیگه زیر پات نمیرن.
یه ترفند خلاقانه هم اینه: اگه پارچهت نازکه و موقع دوخت با چرخ جمع میشه، یه تیکه کاغذ نازک زیرش بذار و با پارچه بدوز؛ بعد کاغذ رو جدا کن. این کار دقتت رو میبره بالا و درزات صاف میمونه. برای دوخت زیگزاگ هم، اگه چرخت تنظیماتش سخت بود، سرعت رو کم کن و یه خط صاف با مداد رو پارچه بکش تا گم نکنی. یه تجربه شخصیم اینه که وقتی داشتم یه دامن میدوختم، با این روش زیگزاگم انقدر تمیز شد که خودمم باورم نشد! در ضمن، YouTube پر از ویدیوهای خیاطی به انگلیسیه؛ چند تا لغت از اینجا یادداشت کن و سرچ کن، کلی چیز جدید یاد میگیری.
اینا رو بلد باشین خیلی به کار میاد: 200 مخفف رایج زبان انگلیسی (برای آزمون زبان+ چت مجازی)
توی این مقاله، لغات و اصطلاحات خیاطی به انگلیسی رو با جزئیات برات باز کردیم، از ابزارها و پارچهها گرفته تا انواع دوخت و بخشهای لباس. وسایل خیاطی رو هم از ضروری تا حرفهای مرور کردیم تا دیگه هیچ چیزی برات گنگ نباشه. حالا که این همه اطلاعات داری، وقتشه دست به کار شی؛ یه الگوی انگلیسی پیدا کن، ابزارات رو آماده کن و یه پروژه کوچیک مثل دوختن یه کیف ساده رو شروع کن. با هر دوخت، هم مهارتت بیشتر میشه، هم اعتماد بهنفست. برو و دنیای خیاطی رو مال خودت کن!