کادر به انگلیسی می شود Border یا Frame که در این مطلب ما کلمه Frame و هم معنی ها، مثالها و نکات مختلف را در قالب یک مطلب مختصر و مفید آموزش می دهیم. دقت کنید اگر منظورتان کادر (مثل کادر اداری یا کادر آموزشی یا همان کارمندان) است معادل آن Staff می باشد.
ضمنا کادر بندی میشه Framing و کادر مستطیل میشه Rectangular box یا همون Rectangular frame و کادر گرد میشه round box یا همون round frame و حاشیه کادر هم همون border یا frame رو بکار ببرید. ضمنا کادر عکس یا قاب عکس میشه photo border یا photo frame.
تعاریف مختلف Frame
1-The frame of a picture or mirror is the wood, metal, or plastic that is fitted around it, especially when it is displayed or hung on a wall.
1-قابِ یک عکس یا آینه ای که از چوب، فلز یا پلاستیک است که دور تا دورش را به ویژه هنگامی که به روی دیوار در معرض نمایش قرار داده یا آویزان می شود، می گیرد.
می خوای کل این سایت توی جیبت باشه؟ توی اپلیکیشن آموزشی چرب زبان، هرررر زبانی رو جوری یاد میگیری که تو هیچ کلاس آموزشی یا پک دیگه ای نه دیدی نه شنیدی! در کمترین زمان زبان مدنظرتو مثل بلبل حرف بزن!
- Estelle kept a photograph of her mother in a silver frame on the kitchen mantelpiece. اِستِل عکس مادرش را در یک قاب نقره ای روی شومینه آشپزخانه نگه داشته است
مترادف:
- Surround دور تا دور/ پیرامون
- Mount قاب عکس
2- The frame of an object such as a building, bicycle, chair, or window is the arrangement of wooden, metal, or plastic bars and gives the object its strength and shape.
2- چارچوب یا اسکلت شی ای مثل ساختمان، دوچرخه، صندلی یا پنجره است که مجموعه ای مرتب از میله های چوبی، فلزی یا پلاستیکی دارد که به جسم استحکام و شکل می دهد.
- He supplied housebuilders with modern timber frames. او چارچوب های چوبی مدرن را برای سازندگان خانه تامین می کرد
- With difficulty he released the mattress from the metal frame, and groped beneath it. به سختی تشک را از روی چارچوب فلزی آزاد کرده و زیر آن را لمس کرد (دستش را زیر آن برد)
حتما دانلود کنید: 100 درس مکالمات رایج زبان انگلیسی
مترادف:
- Casing چارچوب، جدار
- Framework چارچوب
- Structure اسکلت، ساختار
- Shell چارچوب ، بدنه، اسکلت
3- The frames of a pair of glasses are all the metal or plastic parts of it, but not the lenses.
3- قاب یا فریم یک عینک که تمام قطعاتش، به جز عدسی از جنسِ فلز یا پلاستیک است.
- He was wearing new glasses with gold wire frames او عینک نو با فریم سیم طلایی زده بود
4- A frame of movie film is one of the many separate photographs that it consists of.
4- فریم یک فیلم، یکی از چندین تصویر مجزایی است که آن فیلم از آن ها تشکیل شده است.
- Standard 8mm projects at 16 frames per second. پراجکت های 8 میلی متری استاندارد با سرعت 16 فریم در ثانیه
دانلود کنید: دانلود متن های کوتاه انگلیسی و کاربردی
5- You can refer to someone’s body as their frame, especially when you are describing the general shape of their body.
5- شما می توانید به بدن یک نفر به عنوان هیکل یا اندام او اشاره کنید، به خصوص زمانی که شکل کلی بدنش را توصیف می کنید.
- He has a bony frame. او هیکل استخوانی و لاغری دارد
مترادف:
- Physique جثه ، بدن
- Build هیکل
- Form ظاهر، تنه، پیکر
- Body بدن
6- enclosing lines, usually forming a square or rectangle, to set off printed matter in a newspaper, magazine, or the like; a box
6- خطوط محصور کننده ای که معمولا به شکل مربع یا مستطیل هستند و محتویات چاپ شده در روزنامه، مجله یا مواردی از این قبیل را بهتر نشان می دهند / کادر.
7- To line up visually in a viewfinder
7- تنظیم و در یک راستا کردن عدسی چشمی دوربین از نظر بصری / کادر بندی کردن
حتما بخوانید: بهترین جملات انگلیسی برای شروع راحت مکالمه
نمونه های دیگر
- Simply hang a blank canvas inside a picture frame and ask guests to write their new year wishes. خیلی راحت یک بوم خالی را در یک قاب عکس بچسبانید و از مهمانان بخواهید تا آرزو های سال نوی شان را بنویسند
- The wooden frame is constructed from reclaimed floorboards. قاب چوبی از تخته های کف احیا شده ساخته شده است
- Large frames that overpower your face or narrow frames that will make it appear longer? فریم عینک های بزرگی که صورت تان را کاملا بپوشانند یا فریم های باریکی که آن را کشیده تر نشان بدهند؟
قهر کردن به انگلیسی، روشهای مختلف بیان کردن و نکات کاربردی