مسافرت

مسافرت به انگليسي، مسافر، سفر رفتن، تفریح و 50 ترفند کاربردی

گاما

مسافرت به انگلیسی می شود Travel (ترَوِل) و مسافر می شود Traveler. کلمه journey هم میشه سفر. مسافرت رفتن میشه going travel و اصلا میشه فقط travel رو استفاده کرد چون هم فعل هست هم اسم. ضمنا تفریح میشه Recreation (ریکریِشِن) که کمی با مسافرت متفاوته. عاشق سفر به انگلیسی میشه travel lover و در این مطلب روش استفاده این واژگان مربوط به سفر در جمله و نکات جذاب و کاربردی یه سفر موفق رو توضیح میدیم خیلی خلاصه اما کامل.

مسافرت ترفندهای زیادی دارد که ما 50 ترفند اصلی آن را در انتهای همین مطلب گلچین و مختصر آورده ایم حتما ببینید. توضیحات کامل:

فرم های کلمه: جمع و فعل سوم شخص مفرد (travels)، زمان حال (travelling)، زمان گذشته و اسم مفعول(travelled)

1. فعل

Travel به معني از یک مکان به مکان دیگر رفتن است، اغلب به جایی دور.

 


English

می خوای کل این سایت توی جیبت باشه؟ توی اپلیکیشن آموزشی چرب زبان، هرررر زبانی رو جوری یاد میگیری که تو هیچ کلاس آموزشی یا پک دیگه ای نه دیدی نه شنیدی! در کمترین زمان زبان مدنظرتو مثل بلبل حرف بزن!


 

  • You had better travel to Helsinki tomorrow.   بهتر است فردا به هلسینکی سفر کنید
  • Granny travelled by train.   مادر بزرگ با قطار سفر کرد
  • I’ve been traveling all day.   من تمام روز را در سفر بودم
  • Students often travel hundreds of miles to get here.   دانش آموزان اغلب صد ها مایل را طی می کنند تا به اینجا برسند
  • I had been travelling at 150 Kilometers an hour.  من با سرعت 150 کیلومتر در ساعت حرکت می کردم

مترادف ها: go, journey, proceed, make a journey

2. اسم غیر قابل شمارش

Travel فعالیت travelling است.

  • Information on travel in New Zealand is available at the hotel.   اطلاعات سفر در نیوزلند در هتل موجود است
  • He detested air travel.   او از سفر هوایی متنفر بود
  • a writer of travel books   نویسنده کتاب های سفر

3. فعل

مسافرت كردن (travel) به جاي ديگري از دنیا، کشور یا منطقه يعني به مکان های مختلفی در جهان یا در یک کشور یا منطقه خاص می روید.

  • Dr Ryan travelled the world gathering material for his book.   دکتر رایان برای جمع آوری مطالب برای کتابش به سراسر جهان سفر کرد
  • He has had to travel the country in search of work.   او مجبور شده است برای جستجوی کار به کشور سفر کند

حتما دانلود کنید: دانلود ۵ مکالمه انگلیسی پرکاربرد در فرودگاه، هواپیما و هتل با ترجمه

4. فعل

وقتی نور یا صدا از یک مکان به مکان دیگر می رسد، می گویید it travels to the other place.

  • When sound travels through water, strange things can happen.   وقتی صدا از آب عبور می کند، اتفاقات عجیبی ممکن است رخ دهد
  • Light travels at around 300,000,000 meters per second.   نور با سرعتی در حدود 300000000 متر در ثانیه حرکت می کند

مترادف ها: be transmitted, move, advance, proceed

5. فعل

وقتی خبری توسط مردم در مکان های مختلف شناخته می شود، می توان گفت که it travels to them.

  • News of his work traveled all the way to Asia.   اخبار مربوط به کار او به تمام آسیا رسيده است
  • Seems like news travels pretty fast around here.   به نظر می رسد اخبار به سرعت در این اطراف پخش می شود

6. اسم جمع [با poss، معمولاً دارای NOUN]

travels يعني سفر هایی که فردي به مکان های دور از خانه خود انجام می دهد.

  • He also collects things for the house on his travels abroad.   او در سفر های خارج از کشور نیز وسایل خانه را جمع آوری می کند

مترادف: journey, wandering, expedition, globetrotting

راهنمای نکات سفر با هواپیما (راهنمای اولین سفر با هواپیما)

3 عبارت رایج دیگر با کلمه Travel

7. much-travelled و well-travelled : يعني فردي كه سفرهاي زيادي به كشور هاي خارجي داشته است.

8. travel light : يعني بدون بردن وسايل زیاد سفر كردن.

9. travel well : يعني كالايي بدون آسیب یا خراب شدن کیفیت در مسیر طولانی حمل شود.

word image 102

مثال هایی از “travel” در جمله

  • My air ticket to London could go onto the tab at the travel agency.   بلیط هواپیما من به لندن می تواند روی برگه آژانس مسافرتی باشد
  • There was a loud click, then the gate began to travel upwards.   صدای بلندی شنیده شد، سپس دروازه شروع به حرکت به سمت بالا کرد

دانلود کنید:  دانلود متن های کوتاه انگلیسی و کاربردی 

اصطلاحات انگلیسی مربوط به مسافرت (اینفوگرافی)

اینفوگرافی اصطلاحات سفر

50 ترفند داشتن مسافرت عالي

1- صبر مهم است.

2- برای دوري كردن از شلوغی جمعيت، زود بیدار شوید.

3- زندگی روزمره را در اطراف خود مشاهده کنید.

4- گاهی به خودتان بخندید.

5- برای لذت بردن از سفر سرعت خود را کاهش دهید.

6- گهگاه داوطلب شوید.

7- تعداد زیادی عکس از سفر خود بگیرید.

8- ناامید نشوید.

9- از منطقه راحتی خود خارج شوید.

10- ذهن باز داشته باشید.

11- از هدف خود دور شوید.

12- انعطاف پذیر باشید و بیش از حد برنامه ریزی نکنید.

13- چند کلمه خارجی یاد بگیرید.

14- یک کارت بانكي اضافی داشته باشيد.

15- آدرس هتل خود را بنویسید.

16- کتابی درباره کشور مورد نظر براي سفر بخوانید.

17- در سفر کمی ريخت و پاش کنید.

18- گوشگیر و چشم بند همراه خود داشته باشيد.

19- یک روسری یا سارونگ با خود ببرید.

20- بطری آب برداريد.

21- وسایل کمتری را در کوله پشتی خود قرار دهید.

22- عکس پاسپورت یدکی همراه داشته باشید.

23- یک باتری دوربین اضافی برداريد.

24- همیشه یک قفل همراه داشته باشيد.

25- کفش های مسافرتی خوب بیاورید.

حتما دانلود کنید: 4 تا از بهترین مترجم های انگلیسی به فارسی

26- بسته هاي مکعبي بسته بندي ببريد.

27- ارزان ترین پروازها را رزرو کنید.

28- به تورهای پیاده روی رایگان بروید.

29- غذا های محلی بخورید.

30- از هتل ها و اقامتگاه های گران قیمت اجتناب کنید.

31- غذا های خود را بپزید.

32- از کارت های اعتباری سفر برای پاداش استفاده کنید.

33- دور از جاذبه های توریستی غذا بخورید.

34- از کشور های دیگر نترسید.

35- همیشه بیمه مسافرتی بگیرید.

36- از ضد آفتاب استفاده کنید.

37- پول نقد اضافی برای مواقع اضطراری ذخیره کنید.

38- از فایل‌ها و عکس‌ های خود نسخه پشتیبان تهیه کنید.

39- با بدن خود خوب رفتار کنید.

40- واکسن های مورد نياز را دریافت کنید.

41- گاهی اوقات خودتان سفر کنید.

42- از مسیر هاي پر رفت و آمد خارج شوید.

43- با عزیزان خود در تماس باشید.

44- با مردم محلی دوست شوید.

45- در سفر های طولانی به پادکست گوش دهید.

46- بیشتر اوقات بله بگویید.

47- ز دفتر گردشگری محلی دیدن کنید.

48- یک بالش مسافرتی راحت تهیه کنید.

49- مسافران كاري را دنبال کنید.

50- آب زياد بخوريد.

حتما بخوانید: ضروری ترین اصطلاحات انگلیسی که باید بلد باشید

زبانمهر

حتما بخوانید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست