در زبان انگلیسی راههای زیادی برای اشاره به آدمها یا چیزهای خوشگل و زیبا وجود دارد که یاد گرفتنشان باعث تقویت مهارت انگلیسی شما می شود. مثلا به ادم خواستنی (یا حیوان خواستنی) میگن کیوت cute که به نوعی معنی خوشکل هم میده. بطور کلی به خوشکل میگن beautiful بیوتیفل) اما جذاب میشه attractive یا هات hot و خیلی خوشکل هم میشه stunning (ستانینگ) و … در واقع هر چه دایره لغات شما وسیعتر و غنی تر شود، روانتر و بهتر می توانید به انگلیسی صحبت کنید.
13 کلمه برای گفتن خوشگل، جذاب، زیبا
1- Cute
Cute: ناز، دوست داشتنی، خوشگل، بانمک
- تلفظ: / kyütˈ/
- نوع کلمه: صفت (adjective)
تعریف Cute به انگلیسی (4 تعریف و 4 معنی مختلف دارد):
1- attractive, especially in a dainty way; pleasingly pretty. جذاب، به خصوص به شکلی ظریف و زیبا؛ به طرز دلپذیری زیبا
می خوای کل این سایت توی جیبت باشه؟ توی اپلیکیشن آموزشی چرب زبان، هرررر زبانی رو جوری یاد میگیری که تو هیچ کلاس آموزشی یا پک دیگه ای نه دیدی نه شنیدی! در کمترین زمان زبان مدنظرتو مثل بلبل حرف بزن!
2- (informal) sexually attractive. (محاوره ای) از نظر جنسی جذاب
3- (informal) affecting cleverness or prettiness. (محاوره ای) متاثر از زیرکی یا زیبایی
4-clever; shrewd. باهوش، زیرک
مثال:
- She’s cute as a princess and smart, like her mother. او به عنوان یک شاهزاده خانم زیبا و باهوش است، درست مثل مادرش
- what a cute puppy! چه توله سگ نازی
بلد باشید به کارتون میاد: روشهای تعریف کردن از کسی به انگلیسی (100 جمله/عبارت)
2- Adorable
Adorable: دوست داشتنی، تحسین برانگیز، جذاب
- تلفظ: /ǝ’dǝrǝbl/
- نوع کلمه: صفت (adjective)
تعریف Adorable به انگلیسی:
1- very attractive; charming; lovable. بسیار جذاب، دلربا، دوست داشتنی
2- deserving or eliciting adoration. سزاوار یا برانگیزاننده تحسین
مثال:
- The kid was adorable, with dark eyes and hair, sun-kissed skin, and a round face. اون بچه با چشمها و موهای تیره، پوست برنزه و صورت گرد دوست داشتنی و جذاب بود
- We just got a new kitten and she’s adorable. ما تازگیها یه بچه گربه جدید خرید و اون خیلی خوشگل و دوست داشتنیه
3- Attractive
Attractive: جذاب، زیبا، جالب
- تلفظ: / atraktiv/
- نوع کلمه: صفت (adjective)
تعریف Attractive به انگلیسی:
1- appealing to the senses or mind through beauty, form, character, etc. مجذوب کننده حواس یا ذهن به خاطر زیبایی، حالت، شخصیت و غیره.
2- arousing interest: an attractive opportunity. برانگیزاننده علاقه: یک فرصت جذاب
3- possessing the ability to draw or pull: an attractive force. داشتن توانایی کشش یا جذب کردن: نیروی کششی، نیروی جاذبه
مثال:
- This book has an attractive look to it, with a legible typeface and good layout. این کتاب با حروف خوانا و صفحه آرایی خوب، ظاهر جذابی دارد
- Maybe it was because Alex was so attractive. شاید دلیلش این بود که الکس خیلی خوش قیافه و جذاب بود
دانلود کنید: 110 پیام انگلیسی عاشقانه زیبا +ترجمه (آپدیت 2023)
4- Good-looking
Good-looking: خوش قیافه، خوشگل
- تلفظ: /ɡʊdˈlʊkɪŋˌ/
- نوع کلمه: صفت (adjective)
تعریف Good-looking به انگلیسی:
Handsome or pretty. خوش تیپ یا خوشگل
مثال:
- He was his usual gorgeous and good looking self, carrying his shoulder bag full with books. او همیشه خوش تیپ و خوش قیافه بود و کیف رودوشی اش را پر از کتاب می کرد
- Her manners and behaviour were very charming and she was one good looking and well spoken woman. اخلاق و رفتارش بسیار جذاب بود و او زنی خوش قیافه و خوش صحبت بود
5- Beautiful
Beautiful: زیبا، خوشگل
- تلفظ: /bjuːtɪf(ʊ)lˈ/
- نوع کلمه: صفت (adjective)
تعریف Beautiful به انگلیسی:
1- having qualities of beauty. دارای ویژگیهای زیبایی
2- generally pleasing. به طور کلی دلپسند و خوشایند
مثال:
- We passed mile after mile of beautiful scenery as we drove through the country. همانطور که در روستا رانندگی می کردیم، مایل به مایل از مناظر زیبا عبور کردیم
- She had the most beautiful eyes. او زیباترین چشمها را داشت
به طور کلی از واژه Beautiful برای اشاره به زیبایی و ظرافت زنانه و یا زیبایی اشیا، مکانها و حیوانات استفاده می شود. از این لغت برای آقایان استفاده نمی کنند، به جای آن برای بیان زیبایی و جذابیت آقایان از واژه هایی مثل good-looking، cute یا handsome استفاده می شود.
از دست ندین: سخنان زیبا به زبان انگلیسی (50 سخن زیبا در سال 2022)
6- Handsome
Handsome: خوش تیپ، خوشگل
- تلفظ: /hans(ə)mˈ/
- نوع کلمه: صفت (adjective)
تعریف Handsome به انگلیسی:
1- (of a man) good-looking, esp in having regular, pleasing, and well- defined features.(مرد) خوش قیافه، مخصوصا کسی که ویژگیهای ثابت، دلپسند و مشخصی دارد.
2- (of a woman) fine-looking in a dignified way. (زن) خوش قیافه و باوقار
3- well-proportioned, stately, or comely: a handsome room. متناسب، باشکوه یا زیبا: اتاقی زیبا
4- liberal or ample: a handsome allowance. زیاد یا فراوان: کمک هزینه زیاد
5- gracious or generous: a handsome action. بخشنده یا سخاوتمند: یک اقدام سخاوتمندانه
7- Pretty
Pretty: خوشگل، دلپذیر، زیبا، شکیل
- تلفظ: /prɪtiˈ/
- نوع کلمه: صفت (adjective)
تعریف Pretty به انگلیسی:
1-pleasing or appealing in a delicate or graceful way. به شکلی ظریف و برازنده خوشایند یا جذاب
2-dainty, neat, or charming. شیک، تمیز یا جذاب
3-commendable, good of its kind; he replied with a pretty wit. تحسین برانگیز، در نوع خودش خوب: او با لطافت طبع جواب داد
4- INFORMAL OFTEN IROINC excellent, grand, or fine: here’s a pretty mess! (محاوره ای یا اغلب اوقات به صورت دوپهلو)، عالی، باشکوه یا تمام عیار: اینجا یه ریخت و پاش تمام عیاره
5- INFORMAL lacking in masculinity, effeminate; foppish. (محاوره ای) فاقد مردانگی، زنانه، احمقانه
6- vigorous or brave. نیرومند یا شجاع
Pretty از لحاظ معنایی شبیه beautiful است، با این تفاوت که beautiful مفهوم قدرتمندتر و کامل تری از زیبایی بیرونی و درونی را منتقل می کند و تاثیر بیشتری دارد. از طرف دیگر Pretty هم درست مثل beautiful برای خانمها به کار می رود. ما هیچ وقت یک مرد را pretty خطاب نمی کنیم. یکی دیگر از ترکیبهای رایج “my pretties” است که احتمالا در فیلمها دیده اید وقتی جادوگری با بدجنسی بخواهد بچه ها را صدا کند از این ترکیب استفاده می کند.
زیبا به انگلیسی و 20 تا از زیباترین واژگان در انگلیسی (با ترجمه)
8- Gorgeous
Gorgeous: زیبا، جذاب، خوشگل
- تلفظ: / ɡɔːdʒəs/
- نوع کلمه: صفت (adjective)
تعریف Gorgeous به انگلیسی:
1- strikingly beautiful or magnificent: gorgeous array, a gorgeous girl. فوق العاده زیبا یا باشکوه: مجموعه باشکوه، دختر خوشگل
2- INFO extremely pleasing, fine, or good: gorgeous weather. دلپذیر، لطیف، خوب: هوای دلپذیر
واژه Gorgeous برای اشاره به زیبایی و جذابیت فیزیکی بسیار قدرتمند استفاده می شود. در واقع از این کلمه برای اشاره به زیبایی ظاهری و بیرونی استفاده می شود نه زیبایی درونی. Gorgeous را می توان هم برای خانمها به کار برد و هم آقایان؛ ولی بیشتر برای توصیف زیبایی خانمها استفاده می شود.
9- Lovely
Lovely: زیبا، جذاب، دوست داشتنی، لذت بخش
- تلفظ: / /ˈlʌv.li
- نوع کلمه: صفت (adjective)
تعریف Lovely به انگلیسی:
1- very attractive or beautiful. بسیار جذاب یا زیبا
2- highly pleasing or enjoyable: a lovely time. بسیار خوشایند یا لذت بخش: اوقات دوست داشتنی
3- loving and attentive. دوست داشتنی و مهربان
4- inspiring love; lovable. الهام بخش عشق، دوست داشتنی
مثال:
- Father will buy me a lovely new watch. پدرم برایم یک ساعت زیبای جدید می خرد
- You have a lovely smile. لبخند دوست داشتنی و زیبایی داری
10- Exquisite
Exquisite: دلپسند، بسیار زیبا، نفیس
- تلفظ: /ekskwɪzɪtˈ/
- نوع کلمه: صفت (adjective)
تعریف Exquisite به انگلیسی:
1- possessing qualities of unusual delicacy and fine craftsmanship. دارای ویژگی های ظرافت غیرمعمول و صنعتگری خوب
2- extremely beautiful and pleasing. فوق العاده زیبا و دلنشین
3- outstanding or excellent. منحصر به فرد یا عالی
4-sensitive; discriminating. حساس، نکته سنج
Exquisite به معنای نفیس و بسیار ظریف است و از آن برای صحبت درباره غذا، نوشیدنی، یک تجربه یا هر چیز دیگری که نیاز به توجه دقیق یا حساسیت نسبت به جزییات دارد استفاده می کنیم.
مثال:
- These beautiful houses with exquisite carvings were built by eight brothers. این خانه های زیبا با کنده کاریهای نفیس را 8 برادر ساخته اند
- This modern family restaurant offers exquisite views. این رستوران خانوادگی مدرن چشم انداز بدیعی پیش چشم می گشاید
بسیار کاربردی: لیست صفت های زیبای انگلیسی برای توصیف افراد
11- Stunning
Stunning: زیبا، جذاب، قشنگ
- تلفظ: /stʌnɪŋˈ/
- نوع کلمه: صفت (adjective)
تعریف Stunning به انگلیسی:
1- very attractive, impressive, astonishing, etc. بسیار جذاب، چشمگیر، شگفت انگیز و غیره
Stunning را وقتی به کار می بریم که ظاهر چیزی یا کسی به صورت غافلگیرکننده یا تکان دهنده زیبا باشد به طوری که هوش از سر ببرد! معمولا این کلمه برای توصیف زیبایی خانمها به کار می رود، ولی برای آقایان هم استفاده می شود.
مثال:
- Her dress was casual but stunning. لباسش غیررسمی اما خیره کننده بود
- She found a stunning pair of diamond and ruby drop earrings. یک جفت گوشواره بسیار زیبای الماس و یاقوت پیدا کرد
12- Foxy
Foxy: جذاب، زیبا
- تلفظ: /fɑksiˈ/
- نوع کلمه: صفت (adjective)
تعریف Foxy به انگلیسی:
1- resembling a fox, esp in craftiness. شبیه روباه، مخصوصا در حیله گری
2- SLANG sexually attractive (عامیانه) از نظر جنسی جذاب
Foxy نیز کلمه دیگریست که از آن برای توصیف خانم یا آقای بسیار جذاب استفاده می شود. البته از این کلمه بیشتر در گفتار استفاده می شود و معنای تحت اللفظی اش جذاب و زیبا است.
- You are such a foxy girl. تو دختر خیلی جذابی هستی
13- Radiant
Radiant: درخشان، تابناک، پرجلا
- تلفظ: /reɪdiəntˈ/
- نوع کلمه: صفت (adjective)
تعریف Radiant به انگلیسی:
1- sending out rays of light; bright, shining. فرستنده پرتوهای نور. روشن، درخشان
2- characterized by health, intense joy, happiness, etc. چیزی که مشخصه اش سلامتی، شادی زیاد، خوشحالی و غیره باشد
Radiant کلمه ایست که برای وصف درخشش یا زیبایی زنانه استفاده می شود. این نوع زیبایی با درخشندگی، سرزندگی، انرژی و سلامتی همراه است. از این کلمه برای توصیف زیبایی لحظه ای و موقتی هم استفاده می شود.
مثال:
- She looked so radiant. او بسیار زیبا و درخشان به نظر می آمد
کاربردی و زیبا: متن انگلیسی برای بیو اینستاگرام (110 جمله برتر 2022)
سایر کلمات مرتبط با زیبا، خوشگل و جذاب در انگلیسی
- Aesthetically Pleasing زیبا
- Appealing جذاب، خوشایند
- Alluring اغوا کننده، فریبنده، جذاب
- Amazing شگفت انگیز
- Angelic مثل فرشته، زیبا، مهربان
- A Beauty/ A Beaut آدم یا چیز زیبا، خوشگل
- Becoming شایسته، مناسب، درخور
- Beguiling جذاب، گیرا
- Bewitching/Bewitched فریبنده
- Breathtaking هیجان آور، خیره کننده
- Captivating فریبنده، دلربا
- Charming جذاب، دلربا، فریبنده، فریبا
- Dainty مطبوع، خوش قیافه، ظریف
- Dazzling خیره کننده
- Delightful دلپذیر، لذتبخش، شادی برانگیز
- Doll زن زیبا و دوست داشتنی، آدم زیبا
- Dreamy خیال انگیز، رویا آمیز
- Eye-Catching چشم نواز، خیره کننده
- Easy on the eyes چشمگیر، جذاب
- Eye-Candy دلبر، چشم نواز، جذاب
- Enchanting دلربا، فریبنده
- Fabulous شگفت آور، افسانه ای
- Fair خوشگل، خوشرو
- Fine لطیف، ظریف
- Fetching جذاب، دلربا، تو دل برو
- Glorious مجلل، باشکوه
- Graceful دلپذیر، مطبوع، ظریف
- A Head turner خیره کننده، چشمگیر
- Heart-stopping نفسگیر، مدهوش کننده
- Hottie جذاب (به خصوص از نظر جنسی)
- Irresistible وسوسه انگیز، خواستنی
- A Looker آدم جذاب، آدم خوش قیافه
- Luscious دلچسب، دلپذیر
- Magnetic جذاب، کشاننده
- Magnificent پرشکوه، محشر
- Marvelous محشر، حیرت انگیز
- Nice دلپذیر، دلپسند
- A Perfect 10 آدم بسیار جذاب، بی نقص و ایراد
- Ravishing مسحور کننده، دلربا، دلبر
- Sensuous پر احساس
- Spectacular دیدنی، پرشکوه
- Striking Beauty جذاب، بسیار زیبا
- Sublime تحسین برانگیز
- Taking جذاب، گیرا
- A Traffic Stopper کسی یا چیزی که بشدت جذاب است و همه حواس را پرت خودش می کند.
- Winsome جذاب، تو دل برو، گیرا
به کارتون میاد: دختر به انگلیسی و 20 حقیقت جالب