متاهل

متاهل به انگلیسی (متعهد، من متاهلم و عبارات مرتبط)

گاما

متاهل به انگلیسی میشه married (مِریید) مثلا من متاهلم میشه I am married (یا من شوهر دارم میشه I have husband یا من زن دارم میشه I have wife) متعهد میشه committed مثلا من متاهلِ متعهدم میشه I am married and committed که در این مطلب همه اصطلاحات مرتبط، روش استفاده در جمله و نکات کاربردی رو یاد خواهید گرفت. حتما توصیه می کنیم مطلب خانم به انگلیسی در حالت های مختلف: تفاوت Ms، Miss و Mrs  را هم مطالعه کنید خیلی مختصر نکات زیادی رو یاد می گیرید.

واژه Married و اصطلاحات مرتبط

1-Married: having a husband or a wife  داشتن شوهر یا زن

  • Are you married or single?  متاهلی یا مجرد؟
  • They’ve been married for eight years. آن ها هشت سال است که زن و شوهرند (ازدواج کرده ‌اند)
  • Married men earn 70 percent more than single men.   درآمد مردان متاهل هفتاد درصد بیشتر از مردان مجرد است

2-married couple/man/woman  زن یا شوهر

  • a happily married man  یک مرد متاهل خوشبخت
  • When she first came to London, she was newly married and out of work. او وقتی برای اولین بار به لندن آمد، تازه ازدواج کرده و بیکار بود
  • So, how do you like married life?   خب، نظرتان در مورد زندگی زناشویی چیست؟

حتما دانلود کنید: مکالمات عمومی زبان انگلیسی (دانلود رایگان ۱۰۰ درس مبتدی)

حروف اضافه ‌ای که با Married می ‌آیند

married to:

 


English

می خوای کل این سایت توی جیبت باشه؟ توی اپلیکیشن آموزشی چرب زبان، هرررر زبانی رو جوری یاد میگیری که تو هیچ کلاس آموزشی یا پک دیگه ای نه دیدی نه شنیدی! در کمترین زمان زبان مدنظرتو مثل بلبل حرف بزن!


 

  • He is married to an American.   او با یک آمریکایی ازدواج کرده است
  • Last year I got married to Tom.   سال پیش ، من با تام ازدواج کردم

توجه کنید که در جملات بالا نباید از With‌ بعد از Married استفاده کرد. بنابراین جملات زیر اشتباهند:

He is married with an American. 

Last year I got married with Tom.

وقتی داریم در مورد این که یک شخص چند فرزند دارد، از Married with استفاده می ‌کنیم:

  • Richard is now happily married with two young children.   ریچارد الان با دو فرزند کوچک خوشبخت است (زندگی خوبی دارد)

عروس به انگلیسی، داماد، تازه عروس، عروس زیبا و بقیه عبارات

ترکیب‌ های فعلی با Married

1-be married  متاهل بودن

  • She’s married now, and living in London.  او اکنون متاهل است و در لندن هم زندگی می ‌کند

2-get married (=to have a wedding)  ازدواج کردن (= عروسی کردن)

  • Did you know that they are going to get married?   آیا می ‌دانستید که آن ها قرار است ازدواج کنند؟

3-stay married  زندگی کردن، ماندن

  • I cannot stay married to a man I do not love.   من نمی ‌توانم با مردی که دوستش ندارم، زندگی کنم

4-be married with children (=to be married and have children)  متاهل و دارای فرزند بودن (= متأهل بودن و بچه داشتن)

  • Kevin is married with four children.   کوین متاهل و دارای چهار فرزند است

خانه دار به انگلیسی، زن مرد مادر خانه دار و همه اصطلاحات مرتبط

ترکیب‌ های قیدی با Married

1-happily married (=in a happy relationship with your husband or wife)  زوج خوشبخت (= رابطه خوبی با همسر داشتن)

  • I have been happily married for nine years.   من نه سال است که زندگی خوبی با همسرم دارم

2-unhappily married (=not in a happy relationship with your husband or wife)  زوج ناراضی (= رابطه خوبی با همسر نداشتن)

  • They were behaving like an unhappily married old couple.   آن ها مثل یک زن و شوهر پیر ناراضی رفتار می ‌کردند

3-newly/recently married (=married not long ago)  تازه عروس و داماد

  • The newly married couple arrived at their hotel.   این تازه عروس و داماد به هتل شان رسیدند

به کارتان می آید: 100 روش تعریف کردن از کسی به انگلیسی

ترکیب ‌های اسمی با Married

1-a married man/woman  یک مرد/ زن متاهل

  • By 1957 a third of married women were working.   تا سال هزار و نهصد و پنجاه و هفت یک سوم زنان متاهل شاغل بودند

2-a married couple  یک زوج متاهل، زن و شوهر

  • Most of their friends are married couples.   اکثر دوستان آن ها زن و شوهر هستند

3-married life  زندگی زناشویی

  • Throughout her married life, her husband’s interests had come first.   در طول زندگی زناشویی ، علایق شوهرش در اولویت قرار داشت

4-somebody’s married name (=a woman’s last name, when she has changed it to her husband’s name)  نام خانوادگی یک زن بعد از ازدواج (= نام خانوادگی یک زن، وقتی به نام شوهرش تغییر داده می ‌شود)

  • She gave them Pat’s married name and address.  او نام و آدرس بعد از ازدواج پت را به آن ها داد

5-married quarters (=where soldiers live with their wives)  خانه ‌های سازمانی مخصوص متاهلان (= محل زندگی سربازان با همسران شان)

  • Can a soldier’s wife continue to live in married quarters if her husband leaves her?   آیا همسر یک سرباز می ‌تواند در صورتی که همسرش ترکش کرده است، هم چنان در خانه ‌های سازمانی زندگی کند؟

منبع

گلچین شده: 50 اصطلاح کاربردی در  زبان انگلیسی

حتما بخوانید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست