مهندس

مهندس به انگلیسی (آقا و خانم مهندس ، مخفف و عبارات مربوط)

گاما

مهندس به انگلیسی میشود engineer (اِنجینیِر)، آقا و خانم مهندس خیلی رایج نیست مثل ایران اما آقای مهندس میشه mr engineer (مستر اِنجینیِر) و miss engineer (میس اِنجینیِر) هم میشه خانم مهندس، مهندس مخفف خاص و توافق شده ای نداره و فقط گاهی برای کوتاهی مطلب/کلام از engr استفاده می کنن و در این مطلب روش استفاده در جمله، نکات گرامری و همه موارد کاربردی در رابطه با کلمه مهندس در زبان انگلیسی رو یاد می گیرید.

Engineer در جایگاه اسم

1-someone whose job is to design or build roads, bridges, machines etc   کسی که کارش طراحی یا ساخت جاده ‌ها، پل ‌ها، ماشین آلات و غیره است

  • He trained as a civil engineer (=one who designs and builds roads, bridges etc ).  او به عنوان یک مهندس عمران (= کسی که جاده‌ ها، پل ‌ها و غیره را طراحی کرده و می ‌سازد) آموزش دید

2-someone whose job is to take care of the engines on a ship or aircraft   کسی که وظیفه ‌اش مراقبت از موتور های کشتی یا هواپیما است

3-someone whose job is to repair electrical equipment or machines.   کسی که کارش تعمیر تجهیزات یا ماشین ‌های الکتریکی است

 


English

می خوای کل این سایت توی جیبت باشه؟ توی اپلیکیشن آموزشی چرب زبان، هرررر زبانی رو جوری یاد میگیری که تو هیچ کلاس آموزشی یا پک دیگه ای نه دیدی نه شنیدی! در کمترین زمان زبان مدنظرتو مثل بلبل حرف بزن!


 

یاد بگیرید: آموزش مکالمه تلفنی در زبان انگلیسی (8 نکته و 50 عبارت کاربردی)

service/maintenance engineer  مهندس سرویس و نگهداری

4-someone whose job is driving a train.   کسی که شغلش رانندگی قطار است

مثال‌ های بیشتر

  • a civil engineer   یک مهندس عمران
  • a flight engineer   یک مهندس پرواز
  • Hewlett-Packard asks customers to make presentations describing their needs to its engineers.  هیولت پاکارد از مشتریان می‌ خواهد که نیازهای شان را برای مهندسانش توضیح دهند
  • They made a point of recruiting fledgling Latino engineers into the organization.  آن ها به استخدام مهندسان تازه‌ کار لاتین تبار در سازمان پرداختند
  • Mercedes-Benz’s proud engineers also loathe being lumped in with companies making everything from washing machines to weapons.  مهندسان مغرور مرسدس بنز هم از این که با شرکت ‌هایی که همه چیز از ماشین لباسشویی گرفته تا سلاح تولید می ‌کنند جمع بسته شوند، بیزارند
  • As a recording engineer for the Beach Boys and other bands, Stephen Desper experimented with all sorts of sound technology.  استفان دسپر به عنوان یک مهندس ضبط برای بیچ بویز و سایر گروه ‌ها، انواع فناوری صدا را آزمایش کرد
  • Among our sample were six engineers who, with differing motives, had been mature entrants to the profession.  در میان گروه آزمایشی ما 6 مهندس بودند که با انگیزه‌ های متفاوت وارد این حرفه شده بودند
  • a software engineer   یک مهندس نرم‌ افزار
  • Without the models, the engineers had difficulty communicating at all.  مهندسان در کل بدون مدل ‌ها، در برقراری ارتباط مشکل داشتند
  • He says the engineers were unable to explain why the cars were so slow.  او می ‌گوید مهندسان نمی‌ توانند توضیح دهند که چرا اتومبیل ‌ها اینقدر کند هستند

Mechanical/electrical/software etc engineer مهندس مکانیک، برق ، نرم‌افزار و

  • Her husband was an electrical engineer who wanted only to be a poet.  شوهرش مهندس برق بود که می ‌خواست شاعر هم بشود
  • The variety of careers for mechanical engineers is enormous.  تنوع مشاغل برای مهندسان مکانیک بسیار زیاد است
  • Wagner set his sights on a degree in electrical engineering, and he followed his star with a fervid intensity.  واگنر به مدرک مهندسی برق توجه کرد و ستاره ‌اش را با اشتیاق فراوان تماشا کرد
  • But to engineers – particularly mechanical engineers – patent law is something to be aware of.  اما برای مهندسان به ویژه مهندسان مکانیک ، قانون ثبت اختراع چیزی است که باید از آن آگاه باشند
  • Derek Morrison, the present Electrical Engineer, is second from the right. درک موریسون ، مهندس برق فعلی، از سمت راست دومی است
  • Jerome Coonen, one of the software engineers, spoke for the entire team.  جروم کونن، یکی از مهندسان نرم‌ افزار، برای کل تیم صحبت کرد

مهندس

service/maintenance engineer مهندس سرویس و نگهداری

  • Such systems offer scope to allow aircraft maintenance engineers to transfer between aircraft types more easily.  چنین سیستم ‌هایی آزادی عملی فراهم می ‌کنند که به مهندسان تعمیر و نگهداری هواپیما اجازه می ‌دهد تا راحت ‌تر بین انواع هواپیما جا به جا شوند
  • Computer service engineer – installing and maintaining computer systems and carrying out repairs when breakdowns occur.  مهندس خدمات کامپیوتر، نصب و نگهداری سیستم ‌های کامپیوتری و انجام تعمیرات در صورت بروز خرابی را انجام می ‌دهند
  • In addition, there was one passenger on board, a ground service engineer who was to supervise ground handling at transit stops.  علاوه بر این، مسافری که در هواپیما حضور داشت، یک مهندس خدمات زمینی بود که قرار بود بر حمل و نقل زمینی در ایستگاه ‌های حمل و نقل نظارت کند
  • In the far more complex factory environment the skilled maintenance engineer is likely to have a role for some considerable time yet.  در محیط کارخانه ‌هایی به مراتب پیچیده ‌تر، مهندس تعمیر و نگهداری ماهر احتمالا مدت زمان به مراتب بیشتری حضور خواهد داشت
  • In 1989, he was promoted to project engineer, and, in 1995, he was promoted to technical services engineer.  او در سال 1368 به درجه مهندس پروژه و در سال 1374 به سمت مهندس خدمات فنی ترفیع پیدا کرد
  • Consider for example the maintenance engineer operating as a diagnostician.  به عنوان مثال مهندس تعمیر و نگهداری را در نظر بگیرید که به عنوان یک متخصص تشخیص کار می ‌کند
  • Sometimes the maintenance engineer is dealing with a type of failure he has never had before.  گاهی اوقات مهندس تعمیر و نگهداری با نوعی خرابی مواجه می‌ شود که قبلا هیچ وقت وجود نداشته است

Engineer در جایگاه فعل

1-To make something happen by skilful secret planning  با برنامه‌ ریزی مخفیانه ماهرانه چیزی را عملی کردن، ترتیب دادن

 

  • Powerful enemies who engineered his downfall.  دشمنان قدرتمندی که سقوط او را رهبری کردند
  • Perhaps she could engineer a meeting between them?  شاید او بتواند بین شان ترتیب یک ملاقات را بدهد

2-To change the genetic structure of a plant, animal etc  تغییر ساختار ژنتیکی گیاه، حیوان و غیره

  • The dangers of engineering native plants    خطرات مهندسی گیاهان بومی

3-To design and plan the building of roads, bridges, machines, etc   طراحی و برنامه‌ریزی در مود ساختار راه‌ ها، پل‌ ها، ماشین‌آلات و غیره

  • The car is engineered to drive smoothly at high speeds.  این ماشین طوری طراحی شده است که در سرعت‌ های بالا نرم حرکت کند

مثال ‌های بیشتر

  • Before they could engineer an escape, they had to be sure that none of the guards were suspicious.  قبل از این که بتوانند ترتیب فرار را بدهند، باید مطمئن می ‌شدند که هیچ یک از نگهبانان مشکوک نشده‌ اند
  • The socialist party secretly engineered the defeat of the government.  حزب سوسیالیست مخفیانه برای شکست دولت برنامه‌ ریزی کرد
  • Sakakida engineered the escape of nearly 500 prisoners of war.  ساکاکیدا فرار نزدیک به 500 اسیر جنگی را رهبری کرد
  • This computer has been specially engineered to run the latest operating systems.  این کامپیوتر برای اجرای جدیدترین سیستم عامل ‌ها ساخته شده است
  • Personally I want genetically engineered foods and anything containing genetically engineered food ingredients banned.  من شخصا و از صمیم قلب می‌ خواهم غذا های دستکاری شده ژنتیکی و هر چیزی که حاوی مواد غذایی دستکاری ‌شده ژنتیکی است، ممنوع شود
  • The concern comes after a reported increase in deaths of diabetic patients, most relying on genetically engineered human insulin.  پس از گزارش افزایش مرگ و میر بیماران دیابتی این نگرانی به وجود می‌ آید که بیشتر آن ها به انسولین انسانی دستکاری ‌شده ژنتیکی وابسته هستند
  • GEMs are genetically engineered micro-organisms and finding them again could prove vital.  جی ای ام ها میکروارگانیسم‌ های مهندسی ژنتیکی هستند و یافتن مجدد آن ها می ‌تواند حیاتی باشد
  • Once released, genetically engineered organisms become part of our ecosystem.  موجودات دستکاری ‌شده پس از رها شدن، ژنتیکی بخشی از اکوسیستم ما می ‌شوند
  • Secondly, there is a need to determine how genetically engineered organisms will react when released into the environment.  ثانیا لازم است نحوه واکنش ارگانیسم ‌های دستکاری شده ژنتیکی هنگام رها شدن در محیط تعیین شود
  • If insects learned to adapt to genetically engineered plants, the result could be widespread crop failure and famine, critics warn.  منتقدان هشدار می ‌دهند اگر حشرات یاد بگیرند با گیاهان دستکاری شده ژنتیکی سازگار شوند، نتیجه می ‌تواند به نابودی گسترده محصول و قحطی منجر شود
  • If the product is approved, genetically engineered tomatoes could be on the supermarket shelves by 1993.  در صورت تایید این محصول، گوجه فرنگی‌ های دستکاری شده ژنتیکی می ‌توانند تا سال 1993 در قفسه ‌های سوپر مارکت ‌ها عرضه شوند
  • One of the first commercial products to derive from this biotechnology is likely to be genetically engineered tomatoes.  یکی از اولین محصولات تجاری که از این بیوتکنولوژی مشتق می ‌شود؛ احتمالا گوجه فرنگی ‌های دستکاری ‌شده ژنتیکی است.
گوتا

حتما بخوانید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست