در این مطلب ما شما را با کاربردی ترین اصطلاحات و واژگان رایج مربوط به ماشین در زبان انگلیسی آشنا می کنیم.
اصطلاحات مربوط به پیدا کردن سوئیچ ماشین
گاهی اوقات پیش می آید که سوئیچ ماشینتان را گم می کنید یا با اینکه همیشه آنها را در جای مشخصی می گذارید ولی بعضی مواقع سوئیچ سر جایش نیست! با این اصطلاحات و عبارات می توانید به گم شدن سوئیچ ماشنیتان اشاره کنید:
- Find keys / take them out of your pocket. سوئیچ رو پیدا کن/ سوئیچ رو از جیبت بیرون بیار
- I can’t find my keys! سوئیچ ماشینو پیدا نمی کنم
- Have you seen my keys? تو سوئیچ منو ندیدی؟
اصطلاحات مربوط به باز کردن قفل ماشین
این روزها قفل اکثر ماشین ها به صورت الکتریکی باز می شود. از این اصطلاحات می توانید برای باز کردن قفل ماشین استفاده کنید:
- Unlock the car. قفل ماشینو باز کن
- Can you unlock the car? I forgot to take my bag out. میشه قفل ماشینو باز کنی؟ یاد رفت کیفمو بیرون بیارم
- Do you lock your car at night? شبها ماشینت رو قفل می کنی؟
اصطلاحات مربوط به باز کردن در ماشین
بعضی از خودروهای مدل جدید در اتوماتیک دارند که به صورت خودکار باز و بسته می شوند اما اکثر اتومبیل ها چنین قابلیتی ندارند. در هر صورت از این جملات می توانید برای باز کردن در ماشین استفاده کنید:
می خوای کل این سایت توی جیبت باشه؟ توی اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی چرب زبان، انگلیسی رو جوری یاد میگیری که تو هیچ کلاس آموزشی یا پک دیگه ای نه دیدی نه شنیدی! در کمترین زمان انگلیسی مثل بلبل حرف بزن!
- Open the door. در رو باز کن
- Can you open the door for my grandma? میشه در ماشین رو برای مادربزرگم باز کنید؟
- Don’t open the door until we’ve stopped تا وقتی توقف نکرده ایم در رو باز نکن
اصطلاحات مربوط به سوار ماشین شدن
برای دوباره برگشتن و سوار شدن به ماشین می توانید از اصطلاحات زیر استفاده کنید. عبارت To get back in the car معمولا بعد از یک وقفه و استراحت کردن بیرون از ماشین استفاده می شود.
- Come on, get in the car. بیا سوار ماشین شو
- Let’s get back in the car. بیا دوباره سوار ماشین بشیم
- I can’t get out of the car because I hurt my knee. من نمیتونم از ماشین پیاده بشم چون زانو آسیب دیده
اصطلاحات مربوط به بستن کمربند ایمنی
- Put on your seatbelt. کمربند ایمنی تان را ببندید
- Fasten your seatbelt. کمربند ایمنی تان را ببندید
- I can’t put my seatbelt on – it’s stuck! من نمیتونم کمربندم رو ببندم، گیر کرده
- Come on, put on your seatbelt. زود باش، کمربندت رو ببند
- We’re not going anywhere until you put on your seatbelt. تا وقتی کمربندت رو نبندی راه نمیفتیم
- Don’t take off your seatbelt yet. فعلا کمربندت رو باز نکن
اصطلاحات مربوط به ترمز دستی کشیدن
- parking brake ترمز دستی (در آمریکا از این کلمه استفاده می شود)
- handbrake ترمز دستی (در انگلیسی بریتانیایی از این کلمه استفاده می شود)
- So, I was driving the other day and realized that I had forgotten to take off the handbrake. No wonder it was driving slowly. یه روز داشتم رانندگی می کردم که متوجه شدم یادم رفته ترمز دستی رو آزاد کنم. جای تعجب نیست که ماشین آهسته حرکت می کرد
- It’s hard to take off the handbrake! آزاد کردن ترمز دستی سخته
اصطلاحات مربوط به روشن کردن ماشین
- Start the car. ماشین رو روشن کن
- Turn the car on. ماشین رو روشن کن
- I’m sorry I’m late. The car wouldn’t start. ببخشید دیر کردم. ماشین روشن نمی شد
- Come on, let’s go – start the car. بزن بریم. ماشین رو روشن کن
- Turn the car off! ماشینو خاموش کن
اصطلاحات مربوط به ماشین های اتوماتیک و غیر اتوماتیک
اتومبیل های اتوماتیک دنده ها را به طور خودکار تغییر می دهند ولی در ماشین های غیر اتوماتیک، دنده به صورت دستی عوض می شود.
- I’ve never driven a manual car. من هیچ وقت با ماشین دنده دستی رانندگی نکرده ام
- Automatic cars are much easier to drive. رانندگی با ماشین های دنده اتومات خیلی راحت تره
- Put it into….. بزن دنده
- Put it into 2nd بزن دنده دو
- I put it into 5th as soon as possible on the motorway در بزرگراه در اسرع وقت دنده 5 رو پر کردم
- Drop it into 2nd at this roundabout (to go from 3rd to 2nd) در این دوراهی بزن دنده دو (برای تعویض دنده از 3 به 2)
- Put it into drive دنده رو روی حالت حرکت بزار
- Put it into reverse دنده معکوس کن
- Put it into park دنده رو روی حالت پارک بزار
اصطلاحات مربوط به ترمز گرفتن یا گاز دادن
- Step on the… پاتو بزار روی… (پدال گاز یا ترمز)
- Step on the brake پاتو بزار رو ترمز/ ترمز کن
- Step on the gas پاتو بزار رو گاز/ گاز بده
- Step on the accelerator پاتو بزار رو گاز/ گاز بده
- Hit the brake ترمز کن
- Hit the gas گاز بده
- I broke too late and ended up hitting the car in front خیلی دیر ترمز گرفتم و آخرش هم به ماشین جلویی خوردم
- Accelerate to get past that car گاز بده تا از اون ماشین جلو بزنی
اصطلاحات مربوط به روشن کردن وسایل داخل ماشین
دکمه های زیادی روی داشبورد ماشین وجود دارد که هر کدام کار خاصی می کنند. برای اشاره به روشن یا خاموش کردن این دکمه ها از turn of/on و یا put off/on استفاده می کنیم.
- Can you turn off the AC? میشه کولر رو خاموش کنی؟
- Let’s put on the heating بزار بخاری رو روشن کنم
- Should we put on the radio? باید رادیو رو روشن کنیم؟
- Turn on your hazards here از اینجا چراغ هشدار رو روشن کن
- Did you turn on your lights? چراغاتو روشن کردی؟
- Is the AC on? کولر روشنه؟
- You can turn your hazards off now الان میتونی چراغ هشدار رو خاموش کنی
- Can you turn that off? میشه خاموشش کنی؟
همچنین می توانید برای اشاره به کم و زیاد کردن چیزی از turn up/down استفاده کنید:
- turn it down a bit یه خرده کمش کن
- Can you turn up the AC? میشه درجه کولرو زیاد کنی؟
- it’s roasting in here – I’m going to turn down the heating آدم اینجا برشته میشه! من بخاریو کم می کنم
اصطلاحات مربوط به بالا و پایین بردن شیشه ماشین
قبلا برای بالا یا پایین بردن شیشه یا پنجره ماشین گفته می شد: wind the windows down/up ؛ اما الان به جای فعل wind از فعل put استفاده می شود.
- Want to turn off the AC and put the windows down? میخوای کولر رو خاموش کنم و شیشه رو پایین بکشم؟
- Can you put your window up? We’re on the highway now میشه شیشه رو بالا ببری؟ الان تو اتوبانیم
- Let’s put the windows down بزار شیشه رو پایین بکشم
اصطلاحات مربوط به راهنما زدن
- Indicators چراغ راهنما
- turn signals چراغ راهنما (در لهجه بریتیش)
- Is my left indicator working? راهنمای سمت چپ ماشینم کار میکنه؟
- No one indicates in America در آمریکا هیچ کس راهنما نمی زند
- It’s important to indicate to let people know where you’re going مهمه که راهنما بزنید تا بقیه متوجه شن کجا دارید میرید
- put on your turn signal at this traffic circle تو این ترافیک راهنما بزن
اصطلاحات مربوط به کاهش و افزایش سرعت رانندگی
- We’re doing 70 km/h ما با سرعت 70 کیلومتر بر ساعت حرکت می کنیم
- We’re going 70 km/h ما با سرعت 70 کیلومتر بر ساعت حرکت می کنیم
- he must be going at least 110 km/h او باید حداقل با سرعت 110 کیلومتر بر ساعت حرکت کنه
- can you go a little faster? میشه یه کم تندتر بری؟
علاوه بر این می توانید از Speed up و slow down هم برای اشاره به کاهش یا افزایش سرعت استفاده کنید:
- go faster/slower تندتر/ آهسته برو
- slow down a little – these are tight bends کمی آهسته تر برو، اینها پیچ های تنگ و باریکی هستند
- speed up a little – you’re only going 45 in a 60 یه کم تندتر برو. فقط 45 تا تو یه ساعت میری
- can you go a little slower? I’m getting car sick میشه کمی یواشتر بری؟ دارم دچار ماشین گرفتگی (تهوع و سرگیجه) میشم
اصطلاحات مربوط به ترافیک
هیچ کس از گیر کردن در ترافیک خوشش نمی آید؛ اما اگر این اتفاق برایتان افتاد می توانید از اصطلاحات زیر برای بیان آن استفاده کنید:
- I’m going to be a little late. I’m stuck in traffic. من کمی دیر میرسم. تو ترافیک گیر کردم
- Has there been an accident? We’re just not moving. تصادف شده که حرکت نمیکنیم؟
- Try and avoid rush hour if you can تا حد ممکن سعی کن از ساعت شلوغی و ترافیک دور باشی
- It’s bumper to bumper سپر به سپر شده! (کنایه از ترافیک سنگین)
اصطلاحات مربوط به زمان رانندگی کردن
- To set off عازم شدن، راه افتادن
- Let’s set off at 7 AM بیا ساعت 7 صبح حرکت کنیم
- Do you think we should set off early morning? بنظرت باید صبح زود راه بیفتیم؟
- Do you think we should set off before 7? فکر می کنی باید قبل از 7 حرکت کنیم؟
- Have you set off yet? راه افتادی؟
اصطلاحات مربوط به کوتاه یا طولانی بودن مسیر رانندگی
- It’s a long drive – let’s get a good night’s sleep مسیر زیادی رو باید رانندگی کنیم. باید شب خوب بخوابیم
- It’s only a short drive – the kids should be fine مسیر کوتاهه. حتما بچه ها مشکلی نخواهند داشت
حتما دانلود کنید: 100 درس رایگان آموزش زبان انگلیسی (رایگان)
اصطلاحاتی برای اشاره به سرنشین فضول
- backseat driver کسی که در صندلی عقب می نشیند و مدام به راننده می گوید چطور باید رانندگی کند
- Stop being a backseat driver فضولی کردن تو کار راننده رو تموم کن
- He’s a bit of a backseat driver اون یه کمی از اون سرنشینای فضوله
- You’re a bit close to that car in front یه خرده به ماشین جلویی نزدیکی
50 واژه رایج اتومبیلی
5 سرعته |
5-speed |
6 سرعته |
6-speed |
تحسین شده |
acclaimed |
مقرون به صرفه |
affordable |
بازار فروش لوازم یدکی |
aftermarket |
چابک |
agile |
سیستم چهار چرخ محرک |
all-wheel drive |
حیرت انگیز |
astonishing |
خودکار |
automatic |
خودرو |
automotive |
منحصر به فرد، غیر قابل قیاس |
beyond compare |
کلاسیک |
classic |
تر و تمیز |
clean |
تست تصادف |
crash-test |
سفارشی ساخت |
custom-built |
سفارشی طراحی شده |
custom-designed |
سفارشی |
customized |
متمایز |
distinctive |
رانندگی |
driving |
پیشرانه |
drivetrain |
دینامیک، پویا |
dynamic |
آسان برای رانندگی |
easy-to-drive |
اقتصادی، به صرفه |
economical |
تاثیرگذار |
effective |
برقی |
electric |
شیک، مطابق مد روز |
elegant |
مهندسی شده |
engineered |
تقویت شده |
enhanced |
سرگرمی |
entertaining |
دوستدار محیط زیست |
environmentally friendly |
ارگونومیک |
ergonomic |
طراحی شده به صورت ارگونومیک |
ergonomically designed |
گرانقیمت |
expensive |
بی نهایت |
extreme |
دارای تاییدیه کارخانه |
factory-certified |
خانواده پسند |
family friendly |
پر سرعت |
fast |
سریعتر |
faster |
دارای پیشرانه درون سوز |
flex-fuel |
چهار چرخ محرک |
four-wheel drive |
خودروی محور جلو |
front-wheel drive |
حتما در ادامه دانلود کنید: اصطلاحات رسمی و غیر رسمی زبان انگلیسی (پرتکرارترین ها)
5 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
the past form of the verb BRAKE is not Broke , it is BRAKED , it is a regular verb.
😂ما یه عمره تو دیکشنری و همه جا این فعلو بی قاعده میخونیم، شما یهو از کجا ایو گفتی
دوست عزیز شما فعل break بمعنی شکستن رو با فعل brake بمعنی ترمز گرفتن اشتباه گرفتی، قبل از خندیدن کمی تفکر
brake: braked
break:broke
ایشون خودش این متن رو ننوشته، از یه سایت دیگه بدون ذکر منبع برداشتن اینجا گذاشتن. من چک کردم سورس اصلیش هم فعل گذشته brake رو اشتباها broke نوشته. این آدرس سورس اصلی https://tofluency.com/english-phrases-cars/