معنی کلمه جذاب به انگلیسی می شود (گورجِس) gorgeous البته Attractive هم استفاده می شود و اگه منظورتون جذاب سکسی هست میتونین از هات Hot استفاده کنید. دختر جذاب میشه Charming girl یا Hot girl و برای پسر جذاب Hot boy رو بکار می برن. جذاب ترین میشه hottest جذاب من میشه my gorgeous یا my hot مثلا زن جذاب من my hot wife یا my gorgeous wife.
1- نوع کلمه: صفت (adjective)
وقتی برای توصیف چیزی از واژه « gorgeous» استفاده می کنیم، در واقع منظورمان این است که آن چیز «لذت بخش» یا «جذاب» است. این لغت در این معنی در موقعیت های غیر رسمی به کار می رود، و معادل آن در فارسی «معرکه» و «محشر» و «عالی» و «لذت بخش» و «خوب» و «باحال» و … است.
مثال:
- Gorgeous mountain scenery منظره ی جذاب کوهستان
مترادف ها: fine (دلپذیر)، glorious (باشکوه) و sunny (درخشان)
می خوای کل این سایت توی جیبت باشه؟ توی اپلیکیشن آموزشی چرب زبان، هرررر زبانی رو جوری یاد میگیری که تو هیچ کلاس آموزشی یا پک دیگه ای نه دیدی نه شنیدی! در کمترین زمان زبان مدنظرتو مثل بلبل حرف بزن!
کاربردی برای شما: عزیزم به انگلیسی (عشقم و عبارات عاشقانه مرتبط)
2- نوع کلمه: صفت (adjectiv)
اگر این واژه را برای توصیف انسان به کار ببرید، به این معنی است که آن شخص از نظر شما «جذاب و خوشگل» است. این کلمه در این معنی در «انگلیسی محاوره ای» به کار می رود.
مثال:
- The cosmetics industry uses gorgeous women to sell its skincare products. تولیدکنندگان لوازم آرایشی زنان جذاب را برای تبلیغ و فروش محصولات مراقبت از پوست انتخاب می کنند
مترادف ها: beautiful (زیبا)، attractive (جذاب)، lovely (دوست داشتنی) و stunning (خیره کننده)
به کارتان می آید: 100 روش تعریف کردن از کسی به انگلیسی
تعریف های مختلف کلمه «gorgeous» در انگلیسی
1- brilliantly showy; magnificent or sumptuous; splendid پر زرق و برق؛ باشکوه یا مجلل؛ محشر
2- beautiful, wonderful, delightful, etc. زیبا، فوق العاده، دلپسند و… این لغت عموماً برای بیان تأیید و رضایت به کار می رود
واژه های gorgeously و gorgeousness از صیغه های دیگر این لغت هستند که به ترتیب «قید» و «اسم» می باشند. این کلمات در نقش قید معنای «به طور جذابی» و «به طور باشکوهی» را نشان می دهند و به عنوان اسم معنای «با شکوه بودن» و «لذت بخش بودن» را می رسانند.
در کنار این مطلب بخوانید: چگونه افراد مختلف را در زبان انگلیسی صدا بزنیم؟
نحوه استفاده از واژه «gorgeous» در جمله
- He says she is gorgeous and he wants them to do silly things together. او می گوید:« آن دختر خیلی خوشگل است» و دلش می خواهد کارهای احمقانه ای با هم انجام دهند
- She is not too pleased to find out it is a gorgeous blonde nun behind this fervor. از نظر او اینکه این راهبه با این شور و اشتیاقی که دارد، زن بلوند و جذابی هم است، با عقل جور در نمی آید
- Where can you buy these gorgeous clothes? از کجا این لباس های زیبا را می توان خرید
- His best man was gorgeous and flirted with me loads. بهترین دوست او که مردی جذاب و خوش قیافه است، با من زیاد لاس می زد
- There is no denying the fact that this film looks absolutely gorgeous. این فیلم واقعاً جذاب به نظر می آید و هیچ کس نمی تواند این حقیقت را انکار کند
- Times have changed and many of the world’s most beautiful women have gorgeous porcelain skin. زمانه تغییر کرده و پوستِ اغلبِ زنانِ زیبای جهان صاف و بی نقص است
- There is not another vessel in sight, the weather is gorgeous and the scenery is simply stunning. کَشتی دیگری دیده نمی شود؛ هوا عالی است و منظره هم واقعاً زیباست
به کارتون میاد: 110 پیام انگلیسی عاشقانه زیبا (آپدیت 2022)
عبارات جایگزین برای گفتن « جذاب » به انگلیسی
عبارت |
معنی |
Lovely دوست داشتنی |
Morally or spiritually attractive; gracious کسی یا چیزی که به لحاظ معنوی دلپسند است؛ مهربان؛ محبت آمیز |
Pulchritudinous زیبا |
The definition of pulchritudinous is a way to describe great physical beauty
این کلمه برای توصیف هر چیزی (یا کسی) که به لحاظ فیزیکی بسیار زیباست به کار می رود. |
Gorgeous
جذاب |
(Informal) Beautiful, wonderful, delightful, etc (غیر رسمی) به معنی زیبا، فوق العاده، دلپذیر و … |
Attractive جذاب |
That attracts or has the power to attract; esp., pleasing, charming, pretty, handsome, etc
جذب کننده، مطبوع، خوشگل، خوشتیپ |
Exquisite
نفیس |
Very beautiful or lovely, esp. in a delicate or carefully wrought way به معنی بسیار زیبا؛ این لغت مخصوصاً برای توصیف چیزی که با دقت و ظرافت بسیاری شکل گرفته به کار می رود. |
Elegant باوقار |
Characterized by a sense of propriety or refinement; impressively fastidious in manners and tastes
ویژگی کسی که فرهیخته و با نزاکت و مشکل پسند است و در رفتار و گفتارش وسواس زیاد به خرج می دهد. |
Dainty
زیبا |
The definition of dainty is delicate or small and often pretty چیزی یا کسی که ظریف و زیباست. |
Dazzling درخشان |
Shining intensely
ویژگی چیزی که بسیار براق است. |
Delightful
دلپسند |
The definition of delightful is someone or something that is charming or that causes happiness and joy لذت بخش، کسی یا چیزی که جذاب باشد یا باعث شادی و نشاط شود. |
Pretty خوشگل |
Cunning; clever, skilful. [from 9th c.] Cunning; clever, skilful. [from 9th c.]
به معنی تو دل برو، زیرک، ماهر |
Charming
دلربا |
Pleasant, charismatic به معنی مطبوع، پر جَذبه |
Majestic مجلّل |
Impressive or beautiful in a dignified or inspiring way
به معنای با ابهت یا زیبا طوری که الهام بخش باشد یا بزرگ و مهم جلوه کند. |
Wonderful
فوق العاده |
Admirable or very good; excellent or splendid ستودنی یا خیلی خوب؛ عالی یا باشکوه |
Brilliant محشر |
Superb; wonderful
به معنی عالی، فوق العاده |
Handsome
خوش قیافه |
(Of a man) Agreeable to the eye or to correct taste; having a pleasing appearance or expression; attractive (در توصیف مردان) با ظاهر دلنشینی که موافق با هر طبع سالمی است؛ دارای ظاهر و چهره دلپسند؛ جذاب |
Easy-on-the-eyes خوشگل، زیبا |
(Idiomatic) Physically attractive; beautiful
(عامیانه) ویژگی کسی یا چیزی که به لحاظ فیزیکی جذاب باشد؛ زیبا |
Superb
عالی |
First-rate; of the highest quality; exceptionally good به معنی درجه یک؛ با بالاترین کیفیت؛ فوق العاده خوب |
Aesthetic زیبایی شناختی |
Of or concerning the appreciation of beauty or good taste
مربوط به علمی است که به شناخت انواع زیبایی ها و طبع سالم می پردازد. |
Appealing
دل انگیز |
Having appeal; attractive دارای جَذَبه؛ جذاب |
Aesthetically-pleasing زیبا و دل انگیز |
Applied especially to works of art به ویژه برای آثار هنری اعمال می شود |