عینک سه معادل در انگلیسی دارد که رایج ترین آن Glasses (گلَسِز) می باشد (eyeglasses و spectacles هم استفاده می شود. آدم عینکی میشه bespectacled مثلا بخواین بگین یه زن عینکی باید بگین a bespectacled woman یا میشه گفت A woman with glasses ضمنا عینک آفتابی به انگلیسی میشه Sunglasses (ینی همون کلمه glasses هست فقط کلمه خورشید یا sun بهش اضافه شده). در این مطلب همه عبارات مرتبط کاربردی رو خیلی خلاصه اما کامل توضیح می دهیم.
Glasses در زبان انگلیسی
- تلفظ: /ˈglɑːsɪz/
- نوع کلمه: اسم جمع غیر قابل شمارش (uncountable, plural noun)
- شکل جمع: Glasses
- مترادفها (Synonyms): spectacles، eyeglasses، specs، eyewear، bifocals
انواع کلاه به انگلیسی (کلاه زمستانی، آفتابی و اصطلاحات مربوط)
تعریف عینک به انگلیسی
1- Two glass or plastic lenses set in a frame that includes two side pieces extending over and behind the ears, to help someone with defective vision see better or to protect the eyes from light, dust, etc.
1- دو عدسی شیشه ای یا پلاستیکی گنجانده شده در یک قاب به همراه دو قطعه کناری که روی گوش و پشت گوش قرار می گیرند، برای کمک به دید بهتر یا محافظت از چشمها در برابر نور، گرد و غبار و غیره.
2- Two small pieces of special glass or plastic in a frame worn in front of the eyes to improve sight.
می خوای کل این سایت توی جیبت باشه؟ توی اپلیکیشن آموزشی چرب زبان، هرررر زبانی رو جوری یاد میگیری که تو هیچ کلاس آموزشی یا پک دیگه ای نه دیدی نه شنیدی! در کمترین زمان زبان مدنظرتو مثل بلبل حرف بزن!
2- دو تکه کوچک از شیشه یا پلاستیک مخصوص در یک قاب که جلوی چشم گذاشته می شوند تا بینایی را بهبود ببخشند.
مثال:
- Has anyone seen my glasses? کسی عینک منو دیده؟
- I usually wear contact lenses, but I sometimes wear glasses when my eyes are tired. من معمولا لنز میذارم، ولی بعضی وقتها که چشمهام خسته هستن عینک میزنم
- He looked at her over the top of his reading glasses. از بالای عینک مطالعه اش به او نگاه کرد
بسیار کاربردی شامل عینک و انواع پوشاک دیگه: لیست کامل انواع پوشاک و لباس به انگلیسی
اصطلاحات مرتبط با بینایی و عینک
واقعا کور، کور مثل خفاش | as blind as a bat |
دید بیست بیست. توانایی دید کامل بدون نیاز به عینک یا لنز تماسی | 20/20 vision |
آستیگماتیسم. نقص در عدسی چشم که باعث کاهش کیفیت بینایی، تاری و انحراف دید می شود | astigmatism |
عینک خلبانی | aviator glasses |
طرفی که نتوان آن را دید، نقطه کور، کور سو | blind side |
لوچ، چپ چشم | boss-eyed |
لوچ، چپ چشم | cross-eyed |
آب مروارید | cataract |
کوررنگی، عدم تشخیص رنگها به خصوص سبز و قرمز | colour-blind |
لنز تماسی | contact lens |
عینک دودی، عینک آفتابی | dark glasses |
کم نور، تیره و تار | dim |
دوبینی | double vision |
چهار چشم
اصطلاحی توهین آمیز برای خطاب قرار دادن کسی که عینکی است |
four-eyes |
عینک ایمنی برای محافظت از چشم در برابر مواد شیمیایی، باد، آب و غیره | goggles |
عینک نیم دایره ای | half-moon glasses |
دور بین، کسی که می تواند اشیاء دور را به وضوح ببیند | long-sighted |
عینک ایمنی | safety glasses |
عینک آفتابی | sunglasses |
چشم غیر مسلح | the naked eye |
دید تونلی، نوعی اختلال که در آن دید محیطی فرد از بین می رود و او فقط دید مرکزی و تونل مانند دارد | tunnel vision |