painful دردناک

دردناک به انگلیسی (درد، خیلی دردناک و تفاوت انواع آن)

گاما

دردناک در انگلیسی چندین معادل دارد اما painful (پِینفول) رایج تر است. درد میشه pain و خیلی دردناک به انگلیسی میشه very painful که در این مطلب روشهای دیگر و هم معنی ها و کاربرد در جمله و تفاوت واژگان مختلف بیان درد رو یاد می گیرید:

  • Painful: دردناک، رنج آور، مشقت بار، دردآور، محنت بار
  • تلفظ: /peɪnfəlˈ/
  • صفت: نوع کلمه (adjective)
  • کلمات مرتبط: pain (درد- اسم)، painfully (به طرز دردناک- قید)، painful (دردناک- صفت)
  • متضادها: painless (بدون درد- صفت)، painlessly (بدون درد- قید)

بسیار جالب و کمیاب: جملات ناب انگليسي با معني: 40 نقل قول ناب

4 تعریف/معنی مختلف painful به انگلیسی

1- If a part of your body is painful, it hurts.  وقتی قسمتی از بدنتان دردناک است یعنی درد می کند

مثال:

  • Stiff painful joints  مفاصل خشک دردناک
  • Is your arm very painful?  آیا دستت خیلی درد می کند؟
  • My neck becomes swollen and painful to the touch.  گردنم موقع لمس کردن دردناک و متورم می شود

2- making you feel very upset, or very difficult and unpleasant for you.  چیزی که باعث می شود احساس ناراحتی زیادی کنید یا برایتان خیلی سخت و ناخوشایند است.

 


English

می خوای کل این سایت توی جیبت باشه؟ توی اپلیکیشن آموزشی چرب زبان، هرررر زبانی رو جوری یاد میگیری که تو هیچ کلاس آموزشی یا پک دیگه ای نه دیدی نه شنیدی! در کمترین زمان زبان مدنظرتو مثل بلبل حرف بزن!


 

مثال:

  • He sobbed as he recalled the painful memory.  وقتی خاطرات دردناکش را به یاد آورد به گریه افتاد
  • Venice was a painful reminder of her marriage.  ونیز یادآور دردناکی از ازدواج او بود
  • Maybe it resurrected memories that were unpleasant – even painful.  شاید این مساله خاطراتی را زنده کرد که ناخوشایند و حتی دردآور بودند
  • The long and painful process of growing up.  روند طولانی و مشقت بار رشد کردن

برای استفاده از کلمه Painful در این معنی می توانیم آن را به صورت painful to do something یا painful for/to هم به کار ببریم. به مثالهای زیر توجه کنید:

  • It can be painful to leave the house in which you were born.  ترک که خانه ای که در آن متولد شده ای ناراحت کننده است
  • The divorce was painful for both of us.  طلاق برای هر دوی ما دردناک بود
  • Even hearing his name was painful to her.  حتی شنیدن اسمش برای او ناراحت کننده بود

از دست ندین: 50 اصطلاح کاربردی در  زبان انگلیسی

3- Causing physical pain. مسبب ایجاد درد فیزیکی

مثال:

  • Painful blow on the head  ضربه دردناک به سر
  • Excruciatingly/extremely painful  طاقت فرسا/ بسیار دردناک
  • An excruciatingly painful death  یک مرگ طاقت فرسا
  • He was finding it painful to breathe.  نفس کشیدن برایش دردناک بود

4- If someone’s behavior or a performance is painful, it is so bad that it embarrasses people. وقتی عملکرد یا رفتار کسی ناراحت کننده باشد، یعنی آنقدر بد است که باعث شرمساری مردم می شود

مثال:

  • That was painful to watch.  دیدنش خجالت آور بود

نکته مهم: نباید painful را به معنی feeling pain (احساس درد کردن) به کار ببرید. به مثال زیر دقت کنید. جمله اول جمله درست و دومی جمله غلط است:

  • He didn’t feel much pain at first.  اولش درد زیادی حس نکرد
  • He didn’t feel much feel very painful at first.  جمله غلط

قلب به انگلیسی، خدا صاحب دردونه ضربان قلبم و بقیه اصطلاحات

کالوکیشن های کلمه painful

در زبان انگلیسی به کلماتی که معمولا با هم به کار می روند کالوکیشن (COLLOCATION) یا همایند گفته می شود. وقتی painful در معنای شماره دو که در این مطلب گفته شد به کار برود یعنی به معنای چیزی باشد که باعث ناراحتی روحی شما می شود و از لحاظ احساسی خیلی برایتان ناخوشایند است، با کالوکیشن های زیر استفاده می شود:

  • A painful memory  خاطره رنج آور
  • A painful experience  تجربه دردناک
  • A painful process  روند دردناک
  • A painful time/period  زمان/ بازه محنت بار
  • A painful decision  تصمیم مشقت بار
  • A painful reminder  یادآور ناراحت کننده
  • The painful truth  حقیقت دردناک
  • Painful feelings/emotions  احساسات/ عواطف ناراحت کننده و دردناک

بلد باشید: بهترین روش معرفی خود به زبان انگلیسی

به مثالهای زیر توجه کنید:

1- The photograph brought back painful memories.  این عکس خاطرات دردناکی را تداعی کرد

2- It must have been a painful experience for you.  حتما برایتان تجربه دردناکی بوده است

3- I made the painful decision to move far away from my family.  تصمیم دردآوری گرفتم که به جایی دور از خانواده ام نقل مکان کنم

4- We won’t be able to keep the painful truth from the children.  ما نمی توانیم این حقیقت دردناک را از بچه ها مخفی کنیم

5- Patients are encouraged to talk about their painful feelings.  بیمارها تشویق می شوند تا درباره احساسات ناراحت کننده خودشان حرف بزنند

بسیار کاربردی: ۲۰ تا از پرکاربردترین حرکات بدن در زبان انگلیسی

تفاوت Pain، Ache و Hurt

تفاوت Pain، Ache و Hurt

اعضای بدن به انگلیسی (و روش استفاده از اعضای بدن در جمله)

حتما بخوانید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست