مرد به انگلیسی می شود man (زن میشه woman) اما اگر منظورتان جنسیت مرد باشد میگوییم male (جنسیت زن میشه female) که ضمیرش میشه he (ضمیر زن میشه she) و guy هم کاربرد داره ینی یارو (حضرات، آقایان). مرد من میشه my man، آقام هم همین میشه، مرد زندگی م میشه man of my life یا همون my man اما در نامه ها و حالت رسمی به مرد میگن sir و به زن میگن madam که البته چند روش دیگر برای گفتن مرد هم وجود دارد (هم معنی ها). البته اگه منظورتون مُرد هست، میشه Died اما فرض می کنیم منظور مَرد هست. روش استفاده در جمله، مثالها و چند نکته جالب رو در این مطلب به صورت مختصر و مفید بهتون یاد می دیم. از یادگیری لذت ببرید.
- نوع کلمه: اسم قابل شمارش (countable noun) و غیرقابل شمارش (uncountable noun)
- تلفظ بریتیش: /mæn/
- تلفظ آمریکایی: /mæn/
- شکل جمع (plural): men (مردان، مردها)
حتما دانلود کنید: 4 تا از بهترین مترجم های انگلیسی به فارسی
تعریف کلمه man (مرد) به انگلیسی
1- An adult male human being. انسان بالغ نر
مثال:
- a young/tall man یک مرد جوان یا قد بلند
- men and women مردان و زنان
- the man in the green jacket مردی با ژاکت سبز
- the men’s champion in the 400 meters قهرمان مردان در 400 متر
- Steve can solve anything – the man’s a genius. استیو می تواند هر چیزی را حل کند- این مرد یک نابغه است
حتما بخوانید: ضروری ترین اصطلاحات انگلیسی که باید بلد باشید
تعریف کلمه man در نقش اسم قابل شمارش
a male employee یک کارمند مرد
می خوای کل این سایت توی جیبت باشه؟ توی اپلیکیشن آموزشی چرب زبان، هرررر زبانی رو جوری یاد میگیری که تو هیچ کلاس آموزشی یا پک دیگه ای نه دیدی نه شنیدی! در کمترین زمان زبان مدنظرتو مثل بلبل حرف بزن!
مثال:
- The gas company said they would send some men to fix the leak. شرکت گاز گفت که چند نفر را برای رفع نشتی می فرستند
- The man from the newspaper wrote some positive things about the movie. کارمند روزنامه نکات مثبتی در مورد فیلم نوشت
به کارتان می آید: 100 روش تعریف کردن از کسی به انگلیسی
تعریف کلمه men (اسم جمع man)
1-male members of the armed forces who are not officers. اعضای مرد نیروهای مسلح که افسر نیستند
مثال:
- The military expedition was made up of 100 officers and men. هیئت اعزامی نظامی متشکل از 100 افسر و نیرو بود
- He ordered his men to fire. او به افرادش دستور تیراندازی داد
- One of the men is here to see you, sir. یکی از نیروها اینجاست تا شما را ببیند، قربان
2- old-fashioned-a male servant واژه قدیمی به معنای خدمتکار مرد
مثال:
- My man will show you to the door. خدمتکار من در را به شما نشان خواهد داد
3-informal-a husband or male sexual partner واژه عامیانه و غیر رسمی به معنای شوهر یا شریک جنسی
مثال:
- I hear she’s got a new man. شنیدم که او شریک جدیدی پیدا کرده است
- Is there a man in her life? آیا مردی در زندگی او وجود دارد
4-used when talking to someone, especially a man-mainly US informal. هنگام صحبت با کسی، به خصوص یک مرد استفاده می شود- عمدتا در صحبت های عامیانه آمریکاییها استفاده می شود
مثال:
- Hey, man, how are you doing? هی رفیق، حالت چطوره؟
5-man and wife -old-fashioned واژه قدیمی به معنای زن و شوهر
مثال:
- If a man and a woman are man and wife, they are married to each other. اگر زن و مردی زن و شوهر باشند، یعنی با هم ازدواج کرده اند
6-a person or group that has power or authority, for example the police. شخص یا گروهی که دارای قدرت یا اختیار است، برای مثال پلیس
دانلود کنید: 15 تا از بهترین اپلیکیشن ها برای یادگیری زبان
مثال های بیشتر از کاربرد کلمه man در نقش اسم قابل شمارش
- Her eyes were immediately drawn to the tall blond man standing at the bar. چشمان او بلافاصله به سمت مرد بلوند بلندقدی که در بار ایستاده بود جلب شد
- My father never spoke a lot, but when he did speak it was worth listening to. پدرم هیچ وقت زیاد صحبت نمی کرد، ولی وقتی حرف می زد، صحبت هایش ارزش گوش دادن داشت
- Do you recognize that man in the grey suit? آیا آن مرد که کت و شلوار خاکستری پوشیده را می شناسید؟
- Jon has developed from an awkward teenager into a sophisticated young man. جان از یک نوجوان بی دست و پا به یک مرد جوان خبره و ماهر تبدیل شده است
- I believe women should be paid the same as men. من معتقدم زنان باید به اندازه مردان حقوق بگیرند
دانلود کنید: دانلود داستان های کوتاه با ترجمه
تعریف کلمه man در نقش اسم غیر قابل شمارش
1-the human rac. نژاد بشر
مثال:
- Man is still far more intelligent than the smartest robot. انسان هنوز هم از باهوش ترین رباتها بسیار باهوش تر است
- Man is rapidly destroying the earth. انسان به سرعت در حال نابودی زمین است
- This is one of the most dangerous substances known to man. این یکی از خطرناک ترین مواد شناخته شده برای بشر است
نکته گرامری: چه موقع از Man، mankind و یا people استفاده کنیم؟
به طور کلی ما از کلمه man به معنای انسان برای اشاره به همه انسانها- فارغ از جنسیتشان- و معمولا در مقابل کلمه animals به معنای حیوانات استفاده می کنیم. با این حال خیلی ها تصورشان این است که استفاده از واژه man برای اشاره به بشر، نوعی جنسیت گرایی است. برای همین بهتر است از کلمات دیگری مثل human beings (انسان)، mankind (بشر)، people (مردم) و یا کلمات مشابه استفاده کرد.
اصطلاحاتی که در آنها کلمه Man استفاده شده است
- as one man به عنوان یک مرد
- it’s every man for himself حساب هر کسی سوا است، هر کسی باید فکر خودش باشد
- make a man (out) of sb مردانه رفتار کردن، مرد شدن
- man and boy چه در بچگی و چه در بزرگسالی، از زمان بچگی تا بزرگی
- be man enough to do sth به اندازه کافی شجاع و قوی بودن برای انجام کاری
- (as) man to man گفتگوی رو در رو و صادقانه
- man’s best friend سگ خانگی
- man’s inhumanity to man رفتار غیر انسانی یا ظلم در قبال دیگران
تعریف کلمه man در نقش فعل (verb)
- نوع کلمه: فعل متعدی (transitive verb)
- تلفظ بریتیش: /mæn/
- تلفظ آمریکایی: /mæn/
تعریف:
To man something such as a machine or vehicle is to be present in order to operate it. حضور داشتن در یک مکان برای کار با ماشین یا وسیله نقلیه
مثال:
- The phones are manned 24 hours a day. این تلفن ها به صورت 24 ساعته کار می کنند
- Barricades were erected against the advancing government troops and they were manned throughout the night. سنگرهایی در برابر نیروهای دولتی که در حال پیشروی بودند برپا شده بود و آنها در طول شب در آماده باش بودند
*نکته: خیلی ها کاربرد man به این شکل را جنسیتی می دانند و ترجیح می دهند از افعال دیگری مانند ‘operate’ (اجرا کردن، اداره کردن) یا ‘staff’ (مجهز کردن) استفاده کنند.
حتما بخوانید: بهترین جملات انگلیسی برای شروع راحت مکالمه
افعال عبارتی با کلمه man
- man up در ورزش به معنای بازی با یک نفر بیشتر از تعداد افراد حریف
سایر کاربردهای کلمه man
1- used to express a strong emotion برای بیان یک حس قوی استفاده می شود
مثال:
- Man, we had a good time – we drank all through the night! رفیق، بهمون خوش گذشت- ما تموم شبو مشروب خوردیم
2- suffix- having the nationality or job mentioned, or (of a group or vehicle) به عنوان پسوند- داشتن ملیت یا شغل ذکر شده، یا (مربوط به گروه یا وسیله نقلیه) حاوی تعداد افراد ذکر شده
مثال:
- an Irishman یک ایرلندی
- a policeman یک پلیس
- businessmen بازرگانان
- a five-man team یک تیم پنج نفره
- a two-man helicopter یک هلیکوپتر دو نفره
3-A man is also a male employee without particular rank or title, or a member of the military who has a low rank. واژه مَن همچنین به معنای کارمند مرد بدون رتبه یا عنوان خاص یا یکی از اعضای ارتش است که رتبه پایینی دارد
مثال:
- The gas company sent a man to fix the heating system. شرکت گاز مردی را برای تعمیر سیستم گرمایشی فرستاد
4- Informal Man is sometimes used when addressing an adult male human being. از شکل عامیانه یا غیر رسمی کلمه Man گاهی اوقات برای خطاب به یک مرد بالغ استفاده می شود
مثال:
- Hey, man, are you ready? هی مرد (رفیق)، آماده ای؟
20 حقیقت عجیب اما واقعی درباره مردان!
1- رقصیدن مردان را بسیار تحت تاثیر قرار می دهد! اگر جلوی یک مرد برقصید، به احتمال زیاد هر چیزی که بخواهید را به شما می دهد!
2- مردها از پیاده روی های عاشقانه و طولانی لذت می برند.
3- آقایان سالانه هزاران گالن سوخت را در جستجوی پیدا کردن یک آدرس هدر می دهند، بدون اینکه به خودشان زحمت سوال پرسیدن و راهنمایی گرفتن از دیگران را بدهند!
4- وقتی با شوهر یا شریک عاطفی تان برای خرید می روید یا از او می خواهید که پشت در سالن بدنسازی منتظرتان بماند، احتمالا وقتی برمیگردید او را در خواب عمیق پیدا خواهید کرد!
5- 50 درصد از آقایان ادعا می کنند که اگر دوست دخترشان یک معشوقه همجنس خودش هم داشته باشد مشکلی با این قضیه ندارند!
6- ظاهرا فقط خانمها هستند که رول دستمال توالت را پر می کنند، اگر از یک مرد چنین انتظاری دارید باید بگوییم به کاهدان زده اید!
7- بسیاری از آقایان در سراسر دنیا عاشق ورزش گلف هستند.
بسیار کاربردی: لیست صفت های زیبای انگلیسی برای توصیف افراد (با ترجمه)
8- وقتی از چیزهایی مثل “تعهد” و “عوض کردن رول دستمال توالت” حرف می زنید، احتمالا مردتان به در و دیوار نگاه می کند!
9- اگر جوراب و لباس زیر کثیفی را دیدید که نزدیک سبد لباسها به حال خودش رها شده بدانید یک مرد آن نزدیکیهاست!
10-یک زن در روز حدود 7 هزار و یک مرد تقریبا 2 هزار کلمه صحبت می کند.
11- اگر دلتان توجه و محبت می خواهد، توصیه می کنیم موقع پخش فوتبال اصلا سراغ مردتان نروید، چون کاملا نتیجه برعکسی می گیرید!
12-مردها گاهی اوقات خیلی یکهو و غیر منتظره کاری می کنند که شما مجبور به ترکشان می شوید. چقدر عجیب!
13- مردها از وسایلی که تعداد زیادی دکمه مشکی براق و فانتزی دارند خوششان می آید. چنین ابزارهایی به آنها احساس مهم و برجسته بودن می دهند.
14- مردها کباب درست کردن را دوست دارند و آن را جزو کارهای تخصصی خودشان می دانند. عجیب است با اینکه اکثر آقایان از آشپزی خوششان نمی آید اما کباب درست کردن را به هر قیمتی باشد انجام می دهند!
15- اینکه بخواهید یک مرد را به یک آدم منظم و مرتب تبدیل کنید از کوه کندن هم سخت تر است!
کاربردی: عمه و خاله به انگلیسی، روش استفاده
16- مردها ماشینشان را مثل جانشان دوست دارند!
17-یک حقیقت بزرگ: درست همانطور که خانمها در زندگی واقعی همیشه شبیه مدلها نیستند و مثل آنها لباس نمی پوشند و رفتار نمی کنند، مردها هم قرار نیست شبیه بازیگران خوشتیپ و همه چیز تمام باشند. پس آنها را همانطور که هستند دوست داشته باشید.
18- یک مرد می تواند به شکلی قوی همسرش را شاد یا غمگین کند. مردها تاثیر زیادی روی فرد مقابلشان می گذارند. پس چه بهتر که همیشه همسرشان را شاد نگه دارند. زن شاد، زندگی شاد.
19- از مردها نپرسید به چه چیزی فکر می کنند، چون می توانند تا ساعتها به هیچ چیزی فکر نکنند!
20-محبت کردن می تواند مردها را تحت تاثیر قرار بدهد. روح زیبا و قلب مهربان، هر مردی را به زانو در می آورد.
به کارتون میاد: ببخشید به انگلیسی، روش استفاده و عبارات مرتبط
1 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
سلام.توی فیلم horrible bosses1 بازیگره چند بار در برابر سیاه پوستها عبارت my man رو به کار میبره و سیاه پوست ها هم با شنیدن این حرف عصبانی میشن.میخواستم بپرسم مگه چه معنی بدی میتونه داشته باشه؟مگه به طور کلی به معنی “مرد من” نیست؟